ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مرگ
    
یک روز  شانه های مرا لمس می کند
دستی که با اشاره ی  اونوبت من است
دیگر مجال طرح سوالی  نمی دهد
اعلام می کند که برو  وقت رفتن است
انگشت های ملتهب مرگ در سکوت
می لغزد از میان سیاهی به بسترم
آهسته سرد می شوم احساس می کنم
حالا رسیده ام به نفس های آخرم
راه نفس که تنگ شد و دیو شوم مرگ
بر سینه ام نشست و مرا قتل عام کرد
دیگر سکوت و هیچ فقط بانگ یک صدا
شاید شبیه اینکه "بیا او تمام کرد"
برگ کتاب زندگیم بسته می شود
آرام و ساده  در دل یک روز بی خیال
از یاد می برند مرا دوستان من
 بعد از یکی  دو روز هیاهو و قیل و قال
 من نیز ناگزیر فراموش می شوم
در ژرفنای ذهن کهنسال روزگار  
اما گمان  کنم که بماند در این میان
از من فقط برای  تو این شعر یاد گار
 من می روم تمامی این خاطرات تلخ
 ای  شهر شوم شب زده ارزانی تو باد
دستان ناشریف تو و مردمت بگو
 جز داغ ننگ و گریه و حسرت به من چه داد
از دست های وحشی غربت  گریختن
 آری خوش است همسفر یادها شدن
 از پشت میله های  قفس گامی آن طرف  
 بال و پری  گشودن و رفتن  ، رها شدن
لبخند های مضحک فرسوده ی دروغ
 دیگر مرا به انس شما ها نیاز نیست
 پایان گرفت قصه ما هر چه بود – رفت
ایام عمر مکر شما هم  دراز نیست
 هر جا که خام وسوسه  های  شما شدم
 در آتش ملامت و اندوه   سوختم
از هرچه هست و بود گذشتم برایتان
 خود را در این معامله ارزان فروختم
حالا شبیه خاطره های فنا شده
 با لحظه های مرده هم اغوش می شوم
 آن گونه ای که بوده ام مثل تمام عمر
از ذهن روزگار فراموش می شوم
 
 
  


کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1394/10/13 در ساعت : 21:47:10   |  تعداد مشاهده این شعر :  537


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدرضا جعفری
1394/10/14 در ساعت : 22:34:36
باسلام و احترام
بنیاد آیت الله شهید شیخ نمر باقر در راستایِ روشنگری های لازم ، آغاز بکار نموده است ، فلذا استدعا دارم جنابعالی به عنوان هنرمندی تاثیرگذار ما را در این مسیر یاری بفرمائید ...
آدرس وب و ایمیل جهت اطلاع و ذیلا تقدیم می شود
alnamar.blogfa.com
hamfekry@gmail.com
مهدی رمضانی
1394/10/15 در ساعت : 13:4:18
تشکر
چشم
مصطفی پورکریمی
1394/10/14 در ساعت : 23:24:52
سلام جناب رمضانی بزرگوار
چارپاره ی بسیار زیبایی بود دست مریزاد

با پوزش دو نکته عرض می کنم دیو شوم صفت مناسبی برای ملک الموت نیست او از فرشتگان مقرب است
دوم در مصرع
بال و پری گشودن و رفتن و رها شدن
و عطف دوم را حذف بفرمایید
بال و پری گشودن و رفتن ، رهاشدن
مهدی رمضانی
1394/10/15 در ساعت : 13:16:16
سلام
از لطف شما ممنونم
دیو شوم به مرگ اشاره دارد نه به ملک الموت البته مرگ هم می تواند شوم نباشد
بهر حال این شعر در حال هوای خاص سروده شده است شاید امروز نگاه من به مرگ تغییر یافته باشد
و در خصوص وا ی عطف هم درست می فرمایید در تایپ این مشکل به وجود امده است .
بازدید امروز : 16,988 | بازدید دیروز : 48,567 | بازدید کل : 123,736,405
logo-samandehi