دسته بندی اشعار

آخرین اشعار

آخرین نقدها

در کاخهای سرد جوانان.....

دیگر کدام ستاره
به تبسم خواهد گشود
لبهای با طراوت خود را
اینسان که در سوک خورشید
حتی 
گلهای باغ کوچک من نیز
بی گریه پرپر می شوند
*
دیگر کدام بوته ی رعنایی
پونه ی وحشی ای
نعناعی
مشام بره های مرا
تحریک خواهد کرد
اینسان که برکت
در کشتزارها مرده ست
 و صحرا
در کسوت مسخیت خویش
کاروانها را که تابوت حمل می کنند
به نظاره نشسته است
اینسان که خون
در رگهای منجمد من
حتی تحرک 
لجنهای استخر کوچک ده را ندارد
*
آه ای دل
دل ناگزیر بی حاصل
صفای نسترنهای وحشی
 و رزهای سرخ خانگی
ارزانی آنها
که بر سر هر چارراهی می ایستند
تا کاسه ی گدایی خود را
به میهمانی شبهای بویناک اربابی ببرند
*
آه ای دل
دل سر به زیر بی حاصل
نگذاشتند حتی
با بوته های ارژن و کاروانکش
در دامن باسخاوت صحرایی
خوش باشی
با خود باشی
*
بگذار
شعرهایم را
از دم تیغ بگذرانند
اینسان که شاعر را مثله می کنند
در کاخهای سرد جوانان
*
بنفشه می گوید
بهار می گوید
و سینه سرخ مهاجر هم
فردایی می آید
که شعرهای سپید من و تو
پیامبران حقیقتهای نهفته
از قلعه های سنگی دهشتناک
چون تیر آرش بگذرند
و رسالت تحقیر شده ی ما را
به برکه ها برسانند.
             ۱۳۵۶/۱۰/۱۲

---

---

   تاریخ ارسال  :   1394/9/28 در ساعت : 10:43:0   |  تعداد مشاهده این شعر :  703

---

---