ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تعابیر و مضامین موزون افتاده ای از قرآن کریم{ بخش نخست}

« بسم الله الرّحمن الرّحیـم»
هسـت کلـــید در گنج حکیم

تعابیر و مضامین موزون افتاده ی قرآن کریم{ بخش نخست}
وقتی سخن از گرد آوری آیات و تعابیر موزون افتاده قرآن کریم به میان می آید،ممکن است برخی افراد به استناد قرآن کریم و توسّل به آیه ی شریفه ی { وَ مَا عَلَّمنَاهُ الشّعر} در جواز شرعی این  کار شبهه افکنند و یا  تردیدی داشته باشند. اهل ادب بخوبی واقفند که نه هر سخن موزونی شعر است و نه هر شعری سخنی است موزون .پاسخ این دسته از« ظن ذلیلان» جز این نخواهد بود که:

«إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» را بخـوان
تا نگردد چیره بر جانــت گمــان
زین نمـط می آوری بر ما دلیل؟
ظن ذلیــلی ظـن ذلیلی ظن ذلیل!

          شاید پیش از نزول قرآن کريم،اقتباس از ديگر شاعران و سخنوران عيب و ننگ بود و سرقت ادبي به حساب می آمد.امّا بی هیچ  تردیدی  از عصر نزول این کتاب آسمانی تا کنون ، اقتباس از آن  مايه مباهات  شاعران و سخنوران و زينت‌افزاي اثر و سخن آنان به حساب می آمده و می آید . به‌گونه‌اي که موضوع اقتباس يا تضمين از قرآن کريم بابي فراخ یافته ، و کتبي به ‌صورت مستقل در این موضوع به زیور طبع آراسته گردیده است ، که از آن جمله مي‌توان به:
1-     «الاقتباس من القرآن الکريم» ابومنصور ثعالبي نيشابوري (م. 412 ق)
2-     «توشيح البيان بالملتقط من القرآن» حريري (م. 516 ق)
3-     «رفع الإلباس وکشف الإلتباس في ضرب المثل من القرآن»
4-    «الاقتباس» سيوطي (م. 911 ق)
اشاره کرد. فقها نيز با حکم به جواز اقتباس در موارد مشروع، بر شور قرآن محوري شاعران و سخنوران مسلمانان  افزودند. و از این روست که،اقتباس‌از قرآن از آغاز شيفتگي مسلمانان به اين کتاب آسماني تاکنون رواج داشته و هر روز متناسب با بهره معنوي آنان از قرآن، جلوه ای تازه به خود یافته است.
اقتباس در لغت از ماده «قبس» و به‌معناي پاره و شعله‌اي از آتش است. در زبان عربي مي‌گويند: «قَبَستُ من فلانٍ ناراً واقتبستُ منهُ عِلماً» از او آتش گرفتم يا علم و دانشي برگرفتم. بنابراين اقتباس به‌معناي گرفتن از چيزي و بهره‌مندي از آن و در اصطلاح آرايه‌اي ادبي است که گوينده بخشي از سخن ديگري يا معناي آن را  بدون نقل  و حکایت ، در کلام خود بياورد. آنچنان که همین کار را با ، نقل و حکایت « تضمین» یا « درج» می نامند .
          گفته شده است که فرقه ی مالکیه از مخالفان سرسخت تضمین آیات قرآنند. بسیاری از فقیهان مذاهب مختلف، به اقتباس آیات در ایراد  خطبه ، وعظ ، و در  مدح پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و امامان معصوم و بزرگان دین،تشویق کرده‌اند.قدر متیقّن این است که اگر به قصد تفهیم مطالب به شنونده و چاشنی کلام، آیه قرآن یا قسمتی از آن برای شاهد مثال ارائه شود، نه تنها  از نظر شرعی هیچ اشکالی ندارد، از جنبه ی عقلی، نیز نیکو و زیبا است. لذا همه  مسلمانان در زندگی روزانه خویش از قرآن برای شاهد مثال استفاده می‌کنند . سروده ی ذیل در دیوان منسوب به مولی الموحّدین و امیر المؤمنین حضرت علی علیه آلاف التحیّة و الثناء موجود است که در آن، تضمین و تحلیل مضامین و تعابیر قرآن مجید به وضوح مشهود است. در صورت صحّت انتساب این دیوان  به آن حضرت ،این سروده، اقوی دلیل بر جواز اقتباس و حلّ{ تحلیل}  آیات ، تعابیر و مضامین قرآن در شعر است .

إذا قَـــرُبــَت ســاعـــةٌ يَــالَــها           وَ«زُلْـزِلَـتِ الأَرْضُ زِلْزَالَــها»
تَســـِيرُ الجـــبــالُ على سُرْعَةٍ           كَمـــَرِّ السِّـــحَابِ تَرَى حَالَــها
وَتَنْفَطـــِرُ الأَرْضُ مِـــنْ نَفْحةٍ           هنــــالــــك  تخــــرج  أثقــالَها
وَلا بُـــدَّ مِــــنْ سائــــلٍ قائِـــلٍ           مِــن النـّــــاس يَومَئــــذ مالَــها
«تُحـــدِّث أخبـارَها» ربّـــها          وَرَبُّــــكَ لا شَــــكَّ أَوْحَــى لَها
وَيَصْــــدُرُ كُــــلٌّ إلـــى مَوْقِفٍ           يُقــــيمُ الكُهــــولَ وأَطْــفــــَالَها
تَرى النّــفس ما عَمِلَت محضراً          ولـــــو ذَرَّةً  كــــان  مِثْقـــَالَـها
يُحـــاسِـــبــهــا   مـــلكٌ  قـــادر          فَــإِمّـــا عَلَيــــها  وَإمّـــا لَــــها
ترى النّــاس سكرى بلا خمرة           وَلَكِن تــَرى العَيـــنَ مـَاهـَـا لَها
ذنوبـِــی بَلائـی فَمـــــا حِیلــتی          إذاکنــت فــِـی البَعـــث حمّالَها
نَسِیــــتُ المَـــعادَ فَـــیَـــا وَیلَها          وَأعطــــیت للنّفـــس آمـَــالـَــها

                 علاوه بر این، در خطبه فدکیه حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله  علیها ، نیز دهها مورد اقتباس توأم با تغییر و بدون تغییر از آیات قرآن کریم صورت پذیرفته است که خود دلیلی است محکم و استوار بر جواز اقتباس و تضمین آیات قرآن .
فقیه و مرجع مسلّم شیعه، مرحوم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را سروده ای است با عنوان «دعوی اخلاص» بدین مطلع:
گـــر تـــو آدم زاده هســـتی «عَلّم الأسمَا» چــه شـــد؟
«قاب قوسین» ات کجا رفته است« او أدنی» چه شد؟
مصراع نخست این سروده بخشی از آیه ی شریفه ی سی و یکم  سوره ی« البقره » و مصراع دوم بخشی از  آیات نخست سوره ی «النّجم»را را در خود درج کرده است.
در هر حال اگر چه موضوع این نوشتار تعابیر موزون افتاده ی قرآن کریم است، لیکن به ضرورت دفع این شبهت لازم است، اشارتی به مواردی از اقتباس ، تضمین{درج} و حلّ{تحلیل} عبارات و مضامین قرآنی در اشعار خوبان پارسی گوی داشته باشیم  تا حقیقت جویان در یابند که زبان حال شاعران متعهد مسلمان همان است که زنده یاد «قیصر امین پور» بدین نحو، بدان اشارت کرده است :

الفـــبـــای   درد   از  لبـــم  می تـــراود
نه شبـــنم ، که خـــون از شبم می ترواد
سه حرف است مضمون سی پاره ی دل
«الـــف ، لام ، میـــم» از لبم می تراود
چنان گـــرم هذیـــان عشـــقم کـــه آتش
به جـــای عـــرق  از  تبـــم می تــراود
ز دل بـــر لبـــم تـــا دعـــایـــی بـر آید
اجـــابت ز هـــر یـــا  ربـــم مـی تراود
ز دیــن  ریـــا  بـــی نیـــازم ، بنـــازم
به کفـــری کـــه از مـــذهبـم می تراود

@@@@@@@@@@@@@@@@@
در دیوان حضرت حافظ به مواردی از اقتباس و حلّ{ تحلیل } تعابیر و مضامین قرآن بر می خوریم. از جمله:
1- در وزن { مفاعیلن مفاعلین فعولن } بحر {هزج مسدّس محذوف }

شب وصل است و طی شد نامه هجر
«سـلام ٌفیـــه حتّـی مطـلـــع الفَـــجر»

مصرع دوم همانگونه که ملاحظه می شود با  بکار گیری { فیه } به جای { هی } آیه ی قرآن جای یک مصرع  را گرفته است .
2- در وزن{فعولن فعولن فعولن فعل} = بحر {متقارب مثمن محذوف}

تو نیک و بد خود هم از خود بپرس
چـــرا بایـــدت دیگـــری محتـــسب
وَ   مَـــن  یتـــق   الله  یجعـــل  لَـــه
وَ یَرزُقـــهُ مِـــن حَیـــث لا یحتـسب

بیت دوم آیات  دوّم و سوّم از سوره طلاق است ، با حذف کلمه ی { مخرجاً } در پایان مصرع  اوّل به اقتضای وزن و حذف ضمّه از کلمه ی {لا یحتسبُ}  که  تغییر نخست در معنا خللی ایجاد کرده است و باصطلاح ضعف تألیفی پدید آورده است .
3- بروزن{فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن}= بحر{رمل مثمن مخبون محذوف}:

لَمَـــعَ  البَرقُ  مِـــن الطّــــــور وَ آنَســـت  بِـــهِ
فـَـلَـــعلّـــی  لـَــکَ  آتٍ  بـِـشـــهاب ٍ  قـَـــبَــس

این بیت، به صورت تلفیقی و با اندك تصّرفى اقتباس است از سه آيه قرآن :
الف: إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا
بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ{ سوره نمل /7}
ب: فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ{ سوره القصص/28}
     ج: إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى{ سوره طه/20}
4- بر  وزن{فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن}= بحر{رمل مثمن محذوف}:
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشـــت
‏ شیوهء «جَنَّات تَجْرِي تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ » داشت‏
که اقتباسی است از چندین آیه  ی قرآن. از جمله :
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ{ سوره البروج /11}
و نیز در همین وزن:
تا « وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي »  شنيـــدم شـــد يقين
برمن اين معني که ما زان وي و او از آن ماست
که در مصرع نخست ،اقتباسی است از:
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ{ سوره الحجر/29 و نیز سوره ص/72}
5-مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ={مجتث مثمن مخبون محذوف}:
چو هست آب حیاتت به دست، تشنه ممیر
فَـــلاتمـــتّ و «مِنَ المَاء کلّ شـــئٍ حَیّ»
در مصرع دوم اقتباسی است از :
«أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ»{ الانبیاء/30}
6-  بر وزن {:فعلاتن مفاعلن فعلن }=بحر{خفیف مسدس مخبون}:
محتسب خم شکست و من سر او
«سِنّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاص»
مصرع دوم قسمتی است از آیه ی :
وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ{ سوره المائده/45}
و همانگونه که ملاحظه می شود حافظ به ضرورت وزن { الف و لام } را از ابتدای {السنّ} حذف کرده  و مصرع دوم را سامان داده است .
و نیزدر همین وزن:
قصّةُ العشقِ «لاَ انفِصَامَ لَهَا »
فُصِمَت ها هُنـــا لســانُ القال
که در مصرع نخست اقتباسی است از آیه ی :
«لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»{ البقره/256}
7- دروزن{مفاعیلن مفاعلین فعولن = وزن دوبیتی }=بحر {هزج مسدس محذوف }»:
در مثنوی ای از حضرت حافظ با این مطلع :{ الا ای آهوی وحشی کجایی // مرا چندیست با تو اشنایی} می خوانیم :
مگر وقت وفـــا پروردن آمد
که فالم «لَا تَذَرْنِي فَرْدًا» آمد
در مصرع دوم،  اقتباسی است ازاین آیه ی شریفه :
وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ{ الانبیاء/89}
8- بر وزن{مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن}=بحر{ مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف}:
ساقی به بی‌نیـــازی رندان که می بده
تا بشنوی ز صوت مغنی «هوالغنی»
در مصرع دوّم اقتباسی است از چندین آیه از جمله:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»{فاطر/15}
و نیز در همین وزن و بحر:
می خور ببانگ چنگ و مخور غصه ورکسی 
گوید تو را که باده مخـــور گو : « هُوَ الْغَفُورُ»
که در مصرع دوم اقتباسی است از این آیت:
«قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» { القصص/16}
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
سنایی از جمله شاعرانی است که تضمینات و اقتباسات و تحلیل های فراوانی در اشعار خود از قرآن مجید دارد از جمله :
1-    در وزن { فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن}=بحر{رمل مثمن محذوف}:
گمان می رود، شاهد مثال در تضمین و اقتباس آیات  قرآن کریم از سنایی ، قصیده ی ذیل ، بسنده باشد:
ای منــزّه ذات تـــو عمـــّا «يَقُـــولُ الظَّالِمُـونَ»
گفت عِلمَت جمـله را «مَّا لَمْ تَكُـــونُواْ تَعْلَمُـونَ»
چـــون منـــزّه باشـــد از هــر عیب ذات پاک تو
جای استغـــفارشـان باشــــد «وَهُــمْ يَسْتَغْفِرُونَ»
امر، امــر توست یــارب بـــا پیمـــبر در نُبـــی
گفتـــه‌ای : « أَمْ أَبْرَمُـــوا أَمْـــرًا فَإِنَّا مُبْـرِمُونَ»
گـــوش حس باطنـــم کــر بـــاد اگـــر نشـنوده‌ام
با ندایـــت «إرجِعِی»،  کـــلٌّ« إِلَيْنــَا يُرْجَعُونَ»
در ازلمـــان گفـــته‌ای «لَا تَقْنَطُوا مِن »رحمـتی
دیـــگران را گفته‌ای مِنهُـــم« إِذَا هُـــمْ يَقْنَـطُونَ»
هســت در توفیـــق تـــو طاعـت رفیـــق بــندگان
ای به شارع گفته:«فِي الْخَيْرَاتِ بَل لَّا يَشْــعُرُونَ»
در جزاء و در ســزای کـس،تـو مستعـــجل نه‌ای
گفـــته‌ای : «هَــذَا الّـــَذِي كُنتُـم بِـــهِ تَسْتَعْجِلُونَ»
گر بهشـت و دوزخ اندر کســب کس مضمر بود
گربهشــت و دوزخ ازکسـب است«مِّمَّا يَكْسِبُونَ»
آتــش دوزخ نســـوزد   بنـــده  را بـــی ‌حـجّـــتی
تـــا نگــوید  بـــارهـــا  :  «إِنَّا إِلَيْكـُم مُّرْسَــلُونَ»
جـــاودان گفتـــند  :  «آمَنَّـــا بِرَبِّ الْعَـالَمِـــيـــنَ»
گفـــتـــه‌ای در جـــادوی «إِنَّـــا لَنَـحْنُ الْغَالِـبـُونَ»
مر زمین و آســمان را نیســـت چـــون تو خالقی
خلق مخـــلوقنــد و تو خالـــق وَهُم« لاَ يَخْلُقـُونَ»
حافـــظ و ناصـــر تویی مـــر بنـــدگان خویش را
کیست جزتوحافـــظ وناصـــر«وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ»
ای زحق اعراض کــرده چون پرســـتی بت همی
حاجت ازبت چون همی خواهی«وَهُمْ لاَ يَسْمَعُونَ»
بُـــت پرستـــیدن همـــی دنیـــا پرستیـــدن بـــدان
گفـــت در کفران نعمتـــشان وانــتــم «تَكْفُرُونَ »
حق پرســـتی بهتـــراسـت از بت پرستی خلق را
بت پرستی زرپرســتی دان و« كَانُوا يَعْبـــُدُونَ »
تا نگــیــرد دســـت مـــردان دامـــن دیــن هـــدی
دین و دنیاشـــان همی گوید:« فَهُـــمْ لَا يَهْتَدُونَ »
دیـــن دیـــن‌داران بمـــانـــد مال دنیـــادار،  نـــه
مرد را پـس دین به از دنیا و« مِّمَّا يَجْـــمَعُونَ »
گر مقـــدّس گـــردد اندر مقـــدس قدســـی کسـی
همچو قدّوســـان بود در خلد « فِيــهَا خَالِــدونَ »
ور کنی بر معرضه فرمان حق را عــرض دین
چون کنی اعراض گویندت«وَأَنتُم مِّعْــرِضُونَ»
هست در منشـــور دین توقیـــع امـــر و نهی تو
امر و نهیش را کنـــم اظهـار « كُنتُمْ تَكْتُمُونَ »
در جهان روشـــنی بایـــد برات حسـن و جـــاه
تا چـــو حسانی نگوینـــدت « فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ»
ور چو سلمـــان با مسلمـــانی ز دنـیا بگـذری
بگذر از دنیا بـــرون « إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْــلِمُونَ »
ور به جهد از زحمـــت شکال حسـی نگذری
در مقـام قـــدس گویند انّهـــم « لَا يَذْكُرُونَ»
از مقـــام نفس حیـــوانی گـــذر کـن تا چشی
در مقـــام قـــرب با روحـــانیان ما تشتهـون
کمـــتر از نحلی نبـــاید بود وقـــت انگبـــین
نفع او اندر درخت و کوه « مِمَّا يَعْرِشُونَ »
عجز تو در ذکر فکرت زاد تو معجــز شود
گر ز عجز خلق گویند « إِنَّهُمْ لاَ يُعْجِزُونَ »
دست در ایمان حـــق زن تا ز دوزخ بگذری
تا به دوزخ در نگویندت « فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ»
توشـــه از تقوا کـــن انــدر راه مولا تا مگر
در ره عقـــبا بگوینـــدت « وَهُمْ لاَ يَتَّقُونَ »
شاعر انعام حق باش ای سنـایی روز و شب
تا چو بی شکران نگویندت فَهُم«لاَ يَشْكُرُونَ»
دست در فتراک صاحب شرع زن کایزد همی
گوید او را بهر امرش افعلوا« مَا يُؤْمَرُونَ »
هر که «لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ »گـوید اندر گوش تو
هم تواند گفت در گورت « وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ »
ظلم کم کن بر تن خود تا که ثبت از دست دین
آید اندر نامـــهٔ عمـــرت « وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ »
ای به علـــم بی عمل شـــادان دریـــن دار فنا
گفتـه همچون عامل عالـــم فَـ« إِنَّا عَامِلُونَ »
شو بخـــوان « التَّـــائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ
 سَّائِحُونَ الرَّاكِعــــُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ »
در هر بیتی از این قصیده اقتباس یا تضمینی است  از قرآن کریم . و همانگونه که ملاحظه می شود در مصرع آخر به ضرورت وزن { الف و لام} از کلمه ی { السَّائِحُونَ} حذف گردیده است.
و در همین وزن از اوست:
همچو مردانت قدم در راه دين بايد نهاد
ديده بر خط « هديّ للمتقين » بايد نهاد

که به قصد انتقال آموزه هاي ديني و تحريض مخاطب بر خواندن قرآن اشاره به این آیت از قرآن کریم کرده است:
«ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ »{البقره/2}
همچنین در همین وزن گفته است :
نرم دار آواز بر انســـان چـــو انســــان ، زانکه حق
« أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ» خواند اندر نُبی «صَوْتُ الْحَمِيرِ»
که مصرع دوّم ، اشاره است به این آیه :
«وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ» { سوره لقمان /19}
و  باز در همین وزن از سنایی ، می خوانیم :
هرچه از پيشي و بيشـــي هست در اطراف ما
ما بر آن از دل صلاي «مَنْ عَلَيْهـَا فَانٍ» کنيم
که در مصرع دوّم اقتباسی است از آیه ی بیست و ششم از سوره الرحمن.
و نیز:
هرکه از خود رست و عريان گشت آنکس را بفضل
 حلّهـــا پوشـــي طـــرازش « ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِـــيرُ »
که در مصرع دوّم اقتباسی است از این آیه:
« إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ»{سوره البروج/11
و دیگر از سروده های او در همین وزن:
عشق «مازاغ البصر» گويي ترا شد رهنماي
 حاجب« لا ينبَـــغي »را دعوت تحسين مکن
وام گيري عبارات قرآني به شکل اقتباس که اشاره دارد به:
«مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى»{سوره النجم/17}
و نیز این آیه ی :

« قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ»{ ص/35}
وباز در همین وزن ، سنایی گفته است:
باده مان آن ده که از درگاه« حرّمنا»ی نفس
 شعلـــه اندر صـــدر آمنّـــا و صـدّقــــنا زنـد
وام گيري عبارات قرآني به شکل اقتباس که اشاره دارد به: «وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَينَاهُمْ بِبَغْيهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ {الانعام/146}
2-    در وزن{ مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن}= بحر{ هزج مثمن سالم}:
تو در کشتی فکن خود را مپای از بهــر تسبیحی
که خود روح‌القدس گوید که « بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا »
در مصرع دوّم، اقتباسی است از آیه ی:
وَقَالَ ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ{سوره هود/41}
3-    در وزن{ فاعلاتن مفاعلن فعلن} =بحر{ خفیف  مسدس مخبون محذوف}
در رهش خوانده عاشقان بر جان
آیه ی « كُلُّ مَــنْ عَلَيْهــــَا فَانٍ»
که در مصرع دوّم اقتباسی است از  آیه ی بیست و ششم از سوره الرّحمن است.
و نیز در همین وزن از او می خوانیم:
کرده منشور را به خط بديع
 خط« ليَستَخلِفَنَّهـــُم» توقيع
و« ليَستَخلِفَنَّهـــُم» ، اقتباسی است از آیه ی :
« وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»{سوره النور/55}
و باز در همین وزن اط سروده های اوست:
پس چو آدم تو بر تن و دل و جان
آيه ي « حُرِّمَـتْ عَلَيـــكُمْ »خوان
اشاره است به آیه ی :
«حُرِّمَتْ عَلَيكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَينَ الْأُخْتَينِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا »{ سوره النساء/23}
و نیز:
ناشنيده ز منهــي گردون
آيت « الرِّجَالُ قَوَّامُونَ »
مصرع دوّم اشاره ای است به آیه ی شریفه ی:
«الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ »{ النساء/34}
همچنین:
همه زي اوســـت بازگشـــت دهــور
 در نُبي خوانده اي« تَصِيرُ الْأُمُورُ»
در این بیت،به کارگيري عبارات قرآني به شکل تضمين اشاره دارد به:
 «صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ »: الشّوري /53}
و:
در نوردد  ز پيـــش ستـــر دخـــان
« يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ »رو بر خوان
که تضمینی است از آیه ی:
«يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَي السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَينَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ »
نیز:
مصطفي را ز حــال کرد آگاه
« يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ » نا گاه
که در مصرع دوّم تضمینی  است ازاین آیه :
«الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»{ التوبه/79}
@@@@@@@@@@@@@@@@@@
شیخ اجل سعدی علیه الرّحمة را نیز اقتباساتی است از قرآن که به مواردی از آن اشاره می کنیم:
1-    بر وزن{مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن}=بحر{ مجتث مثمن مخبون محذوف}
مرا شکـــیب نمی باشـــد ای مسلمـانان
ز روی خوب «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ»ی
در مصرع دوّم آیه ی ششم از سوره الکافرون اقتباس گردیده است.
و در همین وزن و بحر:
مـــرا هــر آينـــه خامـــوش بـــودن اولي‌تـر
 كه جهل پيـش خردمنـد عــــذر نـادان است
«وَ مـَـــا اُبـرّي نَفـسِـي»  وَ مـَــا اُزكـّـــیهـا
 كه هر چه نقل كنند از بشر در امكان است
رکن نخست از مصرع سوّم، اقتباس قسمتی است از آیه ی :
«وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ»{ سوره یوسف /53}
و باز در همین وزن و بحر:
زبان بریده به کنجی نشسته « صُمٌّ بُكْمٌ »
به از کسی که نباشـــد زبانش اندر حکم
که در مصرع نخست اقتباسی است از :
«صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ» { البقره/18}
2-    وزن {مفاعیلن مفاعیلن فعولن}=بحر{هزج مسدس محذوف}
خـــری را ابلـــهی تعلـــیم می داد
 بر او بر صرف کرده سعـی دائم
حکیمی گفتش ای نادان چه کوشی
 در این سودا بترس از«لوم لائم»
نیامـــوزد بهـــائم از تـــو گفـــتار
تـــو خامـــوشـی بیاموز از بهائم
«لوم لائم» در مصرع چهارم اقتباسی است با اندک تغییر از آیه ی شریفه:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» } المائده/54}
3-    بر وزن :{مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن}= بحر{ مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف}
حضرت سعدی را قصیده ای است با این مطلع:
شکر و سپاس و منت و عزت خدای را
پروردگار خلــــق و خـــداونـــد کبــریا
در بیت پنجم این قصیده می خوانیم:
سبحان من یمیـــت و یحیی و لااله
الا هوالـــذی خلــق الارض والسّما
این بیت اشارتی است به ایـن آیت:
«قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»{ الأعراف/158}
4-    بر وزن {فعولن فعولن فعولن فعل} = بحر{متقارب مثمن محذوف}
گناهم ببخـــش ای جهــان آفـــرین
که گر با من آید « فَبِئْسَ الْقَرِينُ »
در مصرع دوّم اقتباسی است از این آیه ی شریفه:
«حَتَّى إِذَا جَاءنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ» { الزخرف/38}
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
خواجوی کرمانی را نیز اقتباساتی است از قرآن . از آن جمله است:
1-    در وزن {فعلاتن مفاعلن فعلن }= بحر{خفیف مسدس مخبون}:
مست عشقیم عیب ما مکنید
«فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُوْلِي الْأَلْبَابِ»
که مصرع دوّم بتمامه جزئی است از آیه ی شریفه ی:
«أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُوْلِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا»{ الطلاق/10}
2-وزن{مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن}= بحر {رجز مثمن مطوی مخبون}
بلبل بوستان شرع اختر آسمان دین
کوکب دُرّی زمین دُرّی کوکب سما
در مصرع دوّم،اقتباسی است از آیه ی شریفه نور:
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ{ النور/35}
@@@@@@@@@@@@@@@@@
در مثنوی مولانا جلال الدین محمّد بلخی رومی نمونه های فراوانی ازاقتباس، تضمین و حلّ{ تحلیل} تعابیر قرآن می توان یافت:

عشــق جـــان طـــور آمـــد عاشـقا
طور مست و«خَرَّ موسَى صاعقا»
در مصرع دوّم اقتباسی است با اندک تغییری از آیه ی ذیل:
وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ{الاعراف/14}

 


حضرت مولانا، در ابیات زیر از مثنوی:

تا الیه تصعد اطیاب الکلم
 صاعدا منا الی حیث علم...
هکذا تعرج و تنزل دایما
ذافلا زلت علیـــــه قایما

سه آیه ی قرآنی را حل کرده است:
الف: مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ{ فاطر/10}
 ب: يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ{ السجده/5}
ج: هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ{ الحدید/3}
و در این بیت از مثنوی خویش:
بی ز تغییری که « لا شرقیة»
بی ز تبدیلی کــه « لا غربیة»
اشارتی دارد به، آیه ی مبارکه ی نور:
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌچ النور/35}
در مثنوی حضرت مولانا الی ماشاء الله از این گونه اقتباسات و تحلیل ها و تضمین ها می توان یافت . از جمله :
برق را چو «یخطف الابصار» دان 
 نـور بـاقـی را هـمـه انـصـار دان
عبارت «یخطف الابصار» در آیه 20 بقره آمده است:
«يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْاْ فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»{ البقره/20}
همچنین :
«فاتقوا النار التی» أوقدتموا            انکم فی المعصیة ازددتموا    
این بیت به آیه 24 بقره اشاره دارد که می‌فرماید:
«فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ» { البقره/24}
و نیز :
تا ابد هـرچــــه بُـــوَد، او پیـــش پیش
درس کـرد از «علّم الاسماء» خویش
آدمی کــه «عـلـــم الاسماء» بگـــست
درتک چون برق این سگ، بی‌تگست
که در هردو بیت ، به آیه 31 سوره بقره اشاره  دارد:
 «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ»{ البقره/31}
همچنین:
چون ملایک گو که: «لا علم لنا»
«یـا الهـی، غـیـر مـا عـلـمتــنـا»
و در این بیت نیز، اقتباسی است از این آیه ی شریفه:
«قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ »{ البقره/32}
یا:
صورت از بی صورتی آمد برون
بـاز شد کـه «انا الیـه راجـعون»
که در مصرع دوّم اقتباسی است از آیه ی:
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ{سوره البقره/156}
و باز در مثنوی چنین می خوانیم:
سایه خواب آرد ترا همچون سحر
چون برآید شمــس«انشق القمر»
که در مصرع دوّم اقتباسی است از آیه ی :
«اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ»{القمر/1}
و:
رو «أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّار» باش
خــاک بردلــداری اغیـــار پاش
که  «أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّار»  در مصرع نخست اقتباسی است از  آیه ی شریفه :
«مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا{ الفتح/29}
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
در هفت پیکر نظامی گنجوی بر وزن { فاعلاتن، مفاعلن، فعلن}= بحر{خفیف مخبون محذوف} می خوانیم:
تا ز« ثالث ثلثه» جان نبری
گوی وحدت بر آسمـان نبری
که « ثالث ثلثه» از آیه ی ذیل اقتباس گردیده است :
«لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» {سوره المائده/۷۳}
و همو مثنوی « مخزن الاسرار » خود را با این بیت آغازیده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيــمِ
هست کلید در گنج حکیم
این شاه بیت حکیم نظامی شاعران بسیاری را به نظیره گوئی وا داشته است.که نمونه هایی از این نظیره گوئی ها را ، مرحوم  اخوان ثالث درجلد دوم از کتاب حریم سایه های سبز، آورده است.
وزن این اثر جاویدان نظامی گنجوی {مـفـتـعـلن، مـفـتـعـلن، مفتعل} یا { مـفـتـعـلن، مـفـتـعـلن، فاعلن}= بحر{سریع مسدس مطوی مکشوف} است .
و نیز همو راست در همین وزن :
کیســـت در این دایـــره دیـــر پای
کو « لِّمَنِ الْمُلْكُ » زند جز خدای؟
که در بیت دوّم آن عبارت « لِّمَنِ الْمُلْكُ » اقتباسی است  از آیه ی :
«يَوْمَ هُم بَارِزُونَ لَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِّمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»{غافر/40}
 
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 
مرحوم شهریار نیز در سروده ای  بر وزن :{مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن} = بحر {مضارع مثمن اخرب} اقتباس نیکویی از قرآن مجید کرده است:
دل مست جام وحدت ، حاجت به ذکر لب نیست
« لاَ تَقْرَبُواْ الصَّــــلاَةَ » اذ « أَنتُمْ السُــكَارَى »
در مصرع دوّم با تغییری اندک ، اقتباسی از آیه صورت پذیرفته است :
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُكَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلاَ جُنُبًا إِلاَّ عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىَ تَغْتَسِلُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مِّنكُم مِّن الْغَآئِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا»{النساء/44}
ملاحظه می شود که  مرحوم زنده یاد شهریار، با آوردن ظرف زمانی{اذ} به جای {واو حالیه} و الحاق {الف و لام} به کلمه ی {سکاری}  بیتی به اسلوب معادله ترتیب داده است و جزئی از آیتی قرآنی را تضمین کرده است.و با چیره دستی تمام ، هم تشبیهی ضمنی بکار گرفته است و هم ادّعای خود را به آیتی قرآنی مستدل ساخته است.
همچنین از اوست  در وزن { فعلاتن مفاعلن فعلن}=بحر{:خفیف مخبون محذوف}:
حذر از معصیت که قرآن گفت:
«فَاتَّقُـوا اللَّهَ يَا أُوْلِي الْأَلْبَـــابِ»
مصرع دوم تضمین عبارتی است قرآنی از این آیه:
«أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُوْلِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا»{الطلاق/10}
و در همین وزن از اوست :
« وَ مِــنَ المـــاء کُـــل شـــیء حَی »
معجزه است این سخن نه سحر حلال
مصرع نخست اقتباس است از آیه ی :
«وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ»{ الأنبیاء/30}
با حذف کلمه ی {جَعَلْنَا}
و نیز در مثنوی ای { بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات}=بحر{ رمل مسدس محذوف } شهریار گفته است:
ولیکن هر چه باشــــد راه مشتاق
بُوَد زاهد رهــــش انفـــاق، انفاق

وَ گر خواهیــــد این معـنی بدانید
به قرآن « لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ » بخوانید

به « حَتَّى تُنفِقُـــواْ مِمَّــا تُحِبُّونَ »
کزین سودا نخواهید گشت مغبون
که در  آن  جزئی از آیه ی :
«لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ»{ آل عمران/92}
تضمین گردیده است.
و هم از آن مرحوم است بر وزن {مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن}=بحر{ هزج مثمن سالم }:
زمین و آسمـــان انباشـــته از پرتــوی قدسی 
همه بر آیـــت «الله نور» افرشتـــگان گویـا

حجاب کائنـــات آنکه به تیغ پرّدل بگسیخت
رسیـــدم بر دل خلوتگــــه «قَوسَینِ او أدنَی»

روان مـــن گواهـــی داد بـر مـــعراج پیغمبر
زدم فریاد شوق از دل«فَسُبحَان الَّذی أسرَی»
که در بیت اوّل به آیه ی سی و پنجم از سوره ی مبارکه نور و در بیت دوّم به آیه ی نهم از سوره ی النجم و در بیت سوم به آیه ی نخست از سوره ی الاسراء اشاره دارد.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
حضرت دوست و استاد عزیز و ارجمند  جناب خوش عمل کاشانی آیتی کامل از قرآن را بدین گونه تضمین کرده است:
بر شهیدان این بشارت آمد از بزم شهود
« ادْخُلُوهَا بِســـَلَامٍ ذَلِـــكَ يَوْمُ الْخُــلُودِ »
مصرع دوّم آیتی است کامل { سوره ی ق/34}
وزن این سروده { فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن} و بحر آن {رمل مثمن محذوف} است.
و همو راست بر وزن{ مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن}= بحر{ مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف}
:
چون دید « خوش عمل» رخ و زلف نگار گفت:
آمَنـــتُ  «بالّـــذِی  خَـلَـــقَ الـــلّیـــلَ و النَّهَــارَ»
در مصرع دوم اقتباس جزئی از آیه ی ذیل صورت گرفته است:
«وَ هُوَالَّذِی خَلَقَ اللّیلَ وَ النّهَارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَکلٌّ فِی فَلَکٍ یَسبَحُونَ»{ الأنبیاء/33}
و:
خوشا آنان که ایزد شان بهین گفت
وَ«طِبتُم فَادخُلُوهَــا خَالِدیـــن» گفت
که در مصرع دوّم اقتباسی است از آیه ی :
«وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ» { الزمر/73}
@@@@@@@@@@@@@@@@
و از راقم این سطور است بر وزن:{ فعولن فعولن فعولن فعولن}=بحر{متقارب مثمن سالم}:
چرا ناله بایـــد کنی چــون که بر فرض
کم آورده گاهـــی اگــر طولت از عرض
همه هستی ات بوده است از خدا قرض
« وَ لِلّهِ  مُلْـــكُ  السَّمَـــاوَاتِ وَالأَرْضِ»
که مصرع چهارم بخشی است از این آیه:
«لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَآلُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ مِنَ اللّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَن يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»{ المائده/17}
و نیز:
خرد ورز اگر عاقلــی کاملی
میامیـــز حــق را به لاطائلی
نخواندی مگر در کتـاب خدا
{وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ}ی
در وزن{فعولن فعولن فعولن فعل}=بحر{متقارب مثمن محذوف}  که مصرع چهارم اقتباس بخشی  است ازآیه ی:
«وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ»{البقره/42}
همچنین:
به دل ندارد اگر انسان یقین
یقین ندارد اگــر آنی به دین
فَمَا لَهُ غَیرُ «عَـذابٍ مُهین»
« فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ»
که در مصرع سوّم اقتباسی است از این آیه:
«وَمَن يَعْصِ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِينٌ»{ النساء/14}
و مصرع چهارم نیز، بخشی است از این آیه:
«الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ»{ البقره/147}
باری چون موضوع اصلی این نوشتار، تعابیر و مضامین موزون افتاده ی قران کریم است . در این مجال با تفرجّی در سوره ی مبارکه ی «البقره» تعابیری از این سوره را می آوریم که  موزون افتاده اند و  می توانند در جایگاه یک مصرع  و یا رکنی از یک مصرع بنشینند.:

ردیف عبارت قرآنی آدرس وزن
1 إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ {البقرة/14}   فاعلاتن فعولن فعل
2 صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ {البقرة/18} مفعولن مفعولن = فع لن فع لن فع لن
3 لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ...   {البقرة//32} مفعول مفاعیلن
4 وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ {البقرة//42} فعولن فعولن فعولن فعل
5 وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا { البقرة//58}   فاعلاتن مفاعلن
6 لَكُنتُم مِّنَ الْخَاسِرِينَ { البقرة//64}   فعولن فعولن فعل
7 فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا { البقرة//72}   فع لن فع لن فع لن = مفعولن مفعولن
8 ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم { البقرة//74}   مفتعلن مفاعلن
9 فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء { البقرة//74} مفاعلتن فع لن
10 أَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ { البقرة//83} با مکث پس از کلمه ی الصلاة و الزّکاة = فعولن فعل /فعولن فعل=مفاعیل فع /مفاعیل فع
11 وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ {البقرة//90} فعولن فعولن فعولن فعل= مفاعیل فعلن مفاعیل فع
12 أَكْثَرُهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ {البقرة//100} مفتعلن مستفعلن
13 كَأَنَّهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ {البقرة//101}   مفاعلن مستفعلن
14 وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُواْ واتَّقَوْا {البقرة//103} فعولن فعولن فعولن فعل=مفاعیل فعلن مفاعیل فع
15 وَلِلكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ {البقرة//104} فعولن فعولن فعولن فعل= مفاعیل فعلن مفاعیل فع
16 وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ {البقرة//105} مستفعلن مستفعلن
17 بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ {البقرة//117} فعولن فعولن فعولن
18 فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللّهُ {البقرة//137}   فعلاتن فعلاتن
19 فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ {البقرة//147}   مفاعلن مفتعلن فعولن
20 لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ {البقرة//150} مفاعلن فاعلن
21 مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ {البقرة//151}    مستفلن مستفعلن
22 مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ {البقرة//159} مستفعلن مفعولن
23 وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ {البقرة//164}   مفعولن مفاعیلن مفعولن مفاعیلن
24 لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً {البقرة//167}    مفعول مفاعیلن
25 فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ {البقرة//173}   فعلاتن مفاعلن
26 اخْتَلَفُواْ فِي الْكِتَابِ {البقرة//176}   مفتعلن فاعلن
27 لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ {البقرة//176} مفتعلن فاعلن
28 أَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ {البقرة//177}   فعولن فعولن فعولن فعل} البته با مکث پس از دو کلمه ی الصلاة و الزّکاة
29 الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ {البقرة//178} مستفعلن فع/مستفعلن فع
30 لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ {البقرة//179}   مفاعلن فاعلن
31 حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ {البقرة//180} مفتعلن فاعلن
32 فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا {البقرة//184}   مفاعلن فعلاتن
33 لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ {البقرة//185} مفاعلن فاعلن
34 فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي   {البقرة//186}   مستفعلن فعلن
35 هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ {البقرة//187} مفتعلن فاعلن
36 وَلاَ تَعْتَدُواْ {البقرة//190} فعولن فعل
37 فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ {البقرة//194} فعلات فاعلاتن
38 وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ {البقرة//195} مفاعیلن مفاعیلن
39 وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ {البقرة//196} فاعلاتن مفاعلن
40 أَلَدُّ الْخِصَامِ {البقرة//204} فعولن فعل
41 لاَ يُحِبُّ الفَسَادَ {البقرة//205} فاعلاتن فعل
42 مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء {البقرة//214} مستفعلن مستفعلن فعلن
43 عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا {البقرة//216} مفاعیلن مفاعیلن
44 يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ {البقرة//218} مستفعلن فعولن
45 وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ {البقرة//221} فعولن فعولن فعل
46 فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِي الْمَحِيضِ {البقرة//222} مفتعلن مفاعلن فعولن
47 الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ {البقرة//229} فاعلن مفاعلن
48 وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ {البقرة//231}   فاعلاتن فعولن
49 ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ {البقرة//232} فاعلاتن فاعلن
50 فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ {البقرة//233} مفاعلن فعلاتن
51 يَمْحَقُ اللّهُ الْرِّبَا   {البقرة//276} فاعلاتن فاعلن
52 وَلْيَتَّقِ اللّهَ   {البقرة//282} مستفعلن فع= فع لن فعولن
53 وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ {البقرة//286} مستفعلن مفعولن
 
 
 
 
 
 
 
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1394/9/3 در ساعت : 22:26:25   |  تعداد مشاهده این شعر :  1273


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1394/9/4 در ساعت : 10:10:43
با درود و سلام ...
مصدع اوقات شریف شدم برای عرضه ی این رباعی اثر طبع کلیل داعی که شاید خالی از لطف نباشد:
در عرصــه ی محشری که باشد فردا
گویند مرا به پــــای میــــــــــــزان فرد آ
یارب چه کنـم اگـــــــر نباشد به لبم
گلنغمـه ی «ربّ لاتذرنی فــــــــردا».
محمدمهدی عبدالهی
1394/9/4 در ساعت : 8:49:50
سلام و عرض ادب استاد حاج محمدی عزیز
درود بر شما
بهره وافر بردیم ماجور باشید
عباس خوش عمل کاشانی
1394/9/3 در ساعت : 23:54:28
سلام و درود بر استاد سخن (فارسی و عربی).مطلب گرانسنگ ارجمند پر خیر و برکتی را شروع کرده اید و ان شاءالله با توانایهایی که در حضرتتان هست آن را به سامان و پایان برسانید.هزار نکته ی باریکتر زمو اینجاست ؛ در آنچه شما با قلم توانا و موشکافتان می نگارید.مطلبی است برای همگان -چه مبتدیان و چه مدعیان-سودمند و آموزنده و احلی من العسل.مرحبابکم ایها الاستاذ.
ابراهیم حاج محمدی
1394/9/4 در ساعت : 0:18:18
درود بر حضرت دوست استاد عزیز و ارجمند جناب خوش عمل
خیلی پیشتر ها مقاله ای دیده بودم از مرحوم اخوان ثالث با عنوان موزون افتاده های قرآن که علیرغم گمان و انتظاری که داشتم بسیار مختصر بود . تأسف زیادی خوردم که چرا آن مرحوم که به خوبی از عهده ی انجام چنین کاری بر می آمده است تا این حد مختصر و مجمل به این موضوع پرداخته است . این بود که از مدتها پیش در این فکر بودم که با تفحصی وسیع و گسترده در قرآن و نیز نهج البلاغه مولا امیر المؤمنین موزون افتاده های قرآن و نهج البلاغه را در مجموعه ای فراهم آورم . امید است به توفیق الهی و یاری دوستان اهل فضلی همچون حضرتتان این کار آنچنان که انتظار می رود انجام پذیرد . از این رو از شما و دیگر دوستان انتظار می رود یاری فرموده مواردی از آیات قرآن و احادیث نهج البلاغه را که موزون می یابید یاد آوری فرمایید تا در این مجموعه مقالاتی که سلسله وار درج خواهد گردید در اختیار اهل ادب قرار گیرد .
حضور ارجمند و نظر لطف حضرتتان را سپاسگزارم . زنده باشید و شاداب . رجاء واثق دارم هرچه زودتر کسالت حضرت دوست برطرف گردد و و شادابی و طراوت به وجود نازنینتان باز گردد . در پناه حق باشید.
جابر ترمک
1394/9/4 در ساعت : 13:37:8
درود و عرض ادب استاد
کار بسیار پسندیده ای است
عشق یعنی از خودت هم بگذری وقتی ببینی
(( لن تنالوالبر حتی تنفقوا )) را
بداهه
مصطفی پورکریمی
1394/9/8 در ساعت : 23:23:29
سلام علیکم جناب استاد حاج محمدی عزیز
خواندم و آموختم قلمتان پرتوان باد
دست مریزاد
ابراهیم حاج محمدی
1394/9/9 در ساعت : 13:13:45
سلام و درود بر حضرت دوست
حضور ارجمند و نظر لطفتان را سپاسگزارم / در پناه حضرت حق باشید
محمدرضا جعفری
1394/9/4 در ساعت : 3:50:52
درود استاد ارجمند........
بسیار مهم و البته بسیار ظریف ..... جنابعالی با پشتوانه ی علمی که دارید این بحث را می توانید به سرانجام برسانید.......بنده مطالعه کردم و البته هر کس این مطلب را درست بخواند شبهاتش مرتفع خواهد شد و پیشنهاد بنده این است که این موضوع را در چند فصل و با سبکسازی بیشتر ارائه فرمائید ...در سایه ی لطفش موفق و سلامت باشید انشاالله تعالی..........

بخشی از سروده ام با عنوان إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ......
.............................................
" هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ "
و به شیرازه یِ بلندِ نامی موفّق
و دریغ از سپیده هایِ اشکِ مهمانانِ خوبم ...
من تو را همچون بوته ی اسپندی گرامی میدارم
من مفسّر " أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ" شده ام
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1394/9/4 در ساعت : 14:42:24
سلام بر استاد بزرگوار جناب حاج محمدی عزیز
بسیار خرسندم از این که استاد فهیم و دلسوزی چون شما دل درگرو معجزه ی پیامبر بزرگ اسلام دارد و با جان و دل به کاوش این کتاب آسمانی بزرگ همت می گمارد. کوششی که کمترین دست آوردش اجر معنوی دنیا و آخرت برای جناب عالی و دوستانی که درین مسیر عاشفانه و عارفانه با شما همراهند خواهد بود . بدون تردید بخش های بزرگی از قرآن علاوه بر موزون بودن از جوهره ی شعری والا و شگفت انگیزی برخوردار است . یکی از دلایل عینی آن همان است که در عصر جاهلیت پیش از اسلام با وجود شاعرانی فصیح ، سخندان و کم نظیر ، که معلقات السبع آن ها با آب طلا نوشته و بر دروازه ی کعبه آویخته می شد ، کفار قریش ، پیامبر یزگ اسلام را شاعرِ ساحر می خواندند . این اشاره به سحر یا در حقیقت نقوذی بود که در کلام پیامبر وجود داشت و تقریبا بیشتر کسانی که از زبان آن حضرت آیات آسمانی قرآن را می شنیدند ، شیفته ی کلام دلربایش می شدند و به پیامبریش ایمان می آوردند .
من نیز به نوبه ی خود و از ژرفای جان ، دست دعا به درگاه جان آفرین بزرگ برآورده توفیق آن استاد فرهیخته را در انجام این تصمیم مهم و ارزشمند مسئلت می نمایم . و من الله التوفیق
ابراهیم حاج محمدی
1394/9/5 در ساعت : 23:22:40
درود و سلام بر استاد عزیز جناب دکتر نجوا کاشانی
حضور گرامی و نظر لطف و ادعیه ی زاکیه ی حضرت دوست را سپاسگزارم / زنده باشید و شاداب .
بازدید امروز : 8,605 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,229,812
logo-samandehi