ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل پیوسته عاشورایی

1

ای وای که عالم شده زیر و زبر از نی

امروز که خورشید در آورده سر از نی

از خاک به تنگ آمد و چیزی نتوانست

سر را ببرد سوی خدا بیش تر از نی

بر منبر نی رفته که تا شام بخواند

هفتاد و دو مقتل خبر معتبر از نی

گیسوی حسین است به هم ریخته در باد

یا ریخته مصرع مصرع شعر تر از نی

حالا که عصا دست یزید است مبادا

سر را به غنیمت ببرد تشت زر از نی

2

نقاش که یک قافله ی مست کشیده

یک ساقی لب تشنه ی بی دست کشیده

یک شمع که روشن شده خورشید به نورش

هفتاد و دو پروانه از این دست کشیده

تا بوی خوش علقمه در دشت بپیچد

باغی که پر از سیب رسیده است کشیده

هرگز نخورد دانه ای از گندم ری را

کار عمر سعد به بن بست کشیده

رفتی و ندیدی چقدر رنج که زینب

بعد از تو از این طایفه ی پست کشیده

3

کوچکتر از آن است که شمشیر بگیرد

یا این که سپاهی طرفش تیر بگیرد

بی تیغ و زره آمده تا حرمله ها را

با بستن قنداقه به تحقیر بگیرد

کار همه را ساخته با برق نگاهش

دیگر چه نیازی است که شمشیر بگیرد

از بس که به خون وا شده امروز گلویت

خوب است تو را مادرت از شیر بگیرد

«ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...»

این طفل علم را مگر از میر بگیرد

 

سیدمحمدعلی رضایی


موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/8/15 در ساعت : 17:49:45   |  تعداد مشاهده این شعر :  986

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدرضا جعفری
1394/8/15 در ساعت : 18:44:19
درود و درود.................
نقاش که یک قافله ی مست کشیده
یک ساقی لب تشنه ی بی دست کشیده
یک شمع که روشن شده خورشید به نورش
هفتاد و دو پروانه از این دست کشیده
تا بوی خوش علقمه در دشت بپیچد
باغی که پر از سیب رسیده است کشیده
سید محمدعلی رضایی
1394/8/15 در ساعت : 20:10:5
سلام آقای جعفری.
زنده باشید
محمد حسین انصاری نژاد
1394/8/15 در ساعت : 23:8:7
سلام .
نفست گرم جوانمرد!
خوشحالم که باشعرهای شورمندوشیواآمدی.
ماجورباشی.
سید محمدعلی رضایی
1394/8/16 در ساعت : 6:11:44
سلام استاد عزیز...
نظر لطف شماست
تلاش خودم رو می کنم تا از محضر شما و دیگر بزرگواران بهره ببرم...
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1394/8/15 در ساعت : 19:42:46
درود و دست مریزاد
سروده ای دلنواز و شور آفرین است
سید محمدعلی رضایی
1394/8/15 در ساعت : 20:11:24
سلام آقای روحانی بزرگوار.

سلامت باشید. لطف دارید...
مصطفی کارگر
1394/8/16 در ساعت : 11:57:42
سلام آقا سید محدعلی عزیز.
خوب بود. لذت بردم.
فقط به نظرم اینها سه تا غزل مستقل است. شاید هم من نتونستم به عنوان یک غزل پیوسته باهاش ارتباط برقرار کنم.
خدا قوت.
سید محمدعلی رضایی
1394/8/16 در ساعت : 12:33:36
سلام آقای کارگر عزیز.
ممنونم.
بله شاید حق با شما باشه. چون در اصل این یک غزل پیوسته 7 بندی هست که بنده از 4 بندش صرف نظر کردم و همین مقدار برام قابل قبول تر بوده و از صافی وسواسم گذشته
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 7 ماه و 21 روز و 14 ساعت و 23 دقیقه و 41 ثانیه است همراه شماییم 461773421.343 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 22,902 | بازدید دیروز : 24,859 | بازدید کل : 124,506,442
logo-samandehi