ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



برای عاشورا وعلی اکبرش


 
از قصه ی تازه ای ،سحرپرمی شد
ازثانیه های شعله ورپرمی شد
 
هستی به شگرد دیگری می بالید
از خوانشی عاشقانه تر پرمی شد
 
هستی به شروع دیگری می نگریست
ازواقعه ای عظیم تر پرمی شد
 
 
هستی که به لحظه ی سماع آمده بود
از بغض بزرگ  یک نفر پرمی شد
 
انسان به سراغ خویشتن آمده بود
آنجا که همیشه ی بشر پرمی شد
 
تا مرحله ای که می توانست رسید
عشق از تب وتاب سرختر پرمی شد
 
آن روز چقدر مثل پیغمبربود
از بغض بزرگتر پدر پر می شد
 
پر همهمه می رفت به انسان برسد
شوقی که از احساس سفر پر می شد
 
 
هستی که دلش به سمت حیرت می رفت
از هلهله ی پدرپسرپر می شد
 
 
آن روز علی واقعه ای دیگر بود
یک طور دگرشبیه پیغمبربود
 
آن روز جهان به جشن عشق آمده بود
چون آینه ای به متن عشق آمده بود
 
آن روز پدرپسرتماشابودند
یعنی که تمام عشق یکجابودند
 
عشق آمد واز حسین و عاشورا گفت
از راز به رقص آمده ی دنیاگفت
 
 
اعجازبه تشریح بشر آمده بود
با دغدغه ای بزرگترآمده بود
 
عباس حبیب قاسم اصغر اکبر
ای عشق بفرمای بخواهد دلبر
 
انسان به هر آن کجا که بایست رسید
تا مرحله ای که می توانست رسید
 
انسان که به شرح خویشتن آمده بود
یعننی به تجلی به شدن آمده بود
 
عشق آمده بود شرح انسان باشد
هستی به همین خطابه حیران باشد
 
آن روز به عشق مشق دیگر دادند
از دولت جان توان دیگر دادند
 
یعنی که همیشه حرف پایان باشد
همواره چراغ راه انسان باشد.
 
تاقصه به دست روزگاران برسد
ازعشق به قالب جهان جان برسد.
 

 
 خواهشمندم-عزیزان نقد ونظراتشان را حتما بفرمایند.
 
 
 

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/8/3 در ساعت : 19:26:35   |  تعداد مشاهده این شعر :  1030


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 23,306 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,981,906
logo-samandehi