درود استاد.................
مـهـربـانـی غـریـب افــتــاده آشـنـایـان ره کـجـا هـســتـیــد ؟
بـارالـهـا نـــســیــم رحـمـانـی بـرسـان تـا مـسـیـح دم بـاشـد
اشک شادی گره نمی بندد پس چرا گونه هایمان خیس است
جاهــلـیّـت سـواره می آیـد وای تـرسـم کـه خـوش قدم باشد
<>««««::><::»»»»<><>««««::><::»»»»<>
سلام
و درود بر استاد قلم ..
دوست هنرمند خوشنویس و شاعر گرامی جناب جعفری عزیز
عشق مرکب است ..نه مقصد
معشوق ازل ،معشوق حقیقی است و آفریده ها همه به اندازه درک شان عاشق ..
و در تعریف : عشق مجازی در قیاس با عشق حقیقی
مَثَل خورشید است به نور آن در جای جای زمین .
هر کس به قدر میسور از آن نور بهرمند می شود
اگر در تاریکی بسر ببریم یعنی آن چشمه عشق را خشکاند ه ایم
چه حقیقی ( بین معشوق ازلی و ابدی و مخلوق )
و چه مجازی (بین مخلوقات نسبت به هم ) که مهربانی و مهر ورزی
تراوش عشق است بین بندگان .آنچه امروز کمتر دیده می شود
دو بیتی که انتخاب کردید .حکایت از آن دارد .
وقتی اشک شادی و ذوق گره نبندد واز طرفی گونه هایمان خیس باشد .
حتما اشک غم و اندوه است .که گونه ها را خیس کرد ه .
این در چه شرایطی است ..؟
زمانی که مهربانی غریب افتاده باشد و مهرورزان و آشنایان راه به یاری همدیگر نشتابند
اینجاست که
انسان نیاز مند به نسیم رحمانیت رحمان می شود تا هیمه های عشق و محبت را شعله ور سازد .
درود خداوند بر شما دوست