ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چشمۀ تشنه
سلام


<>««::><::»»<>چـشـمـۀ تـشـنـه<>««::><::»»<>

چشمۀ عشق همچنان خشک است نگرانم که تشنه هم باشـد
در چه اندیشه اید حضرت عشق ،نکند پشت خنده  غم باشد

تـا قـلـم را بـدسـت مـی گـیـرم بـسـرایـم که عاشقی چی شد
واژه ها خـیـس مـی شـود گـویـی غـزلـم گـریـه قـلـم بـاشـد

قـــلـب هـــامـان زنـابـسـامـانـی بـگـرفـتـه چـرا بـسـامـانان؟
مهـر بـرهـمدگـر نـمی ورزیـد غـم دلـهـای مـرده کـم بـاشـد

مـهـربـانـی غـریـب افــتــاده آشـنـایـان ره کـجـا هـســتـیــد ؟
بـارالـهـا نـــســیــم رحـمـانـی بـرسـان تـا مـسـیـح دم بـاشـد


اشک شادی گره نمی بندد پس چرا گونه هایمان خیس است
جاهــلـیّـت سـواره می آیـد وای تـرسـم کـه خـوش قدم باشد

هـمچـو نی کـز درون خود نالد شکوه  هایی ز خویشتن دارم
دادخـواهـی کـنـم مـگـر وجـدان بـرسـد بـیـن مـا حـکـم بـاشد

گــریــه آرامـــشــی دگــر دارد دل انـسـان از آن جــلا یـابـد
نـازم آن گـریه هـای سوزان را عـلـتـش شعـر مـحـتـشـم باشد
کلمات کلیدی این مطلب :  عشق ، غزل ، قلم ، مهرورزی ، جاهلیت ، نفس لوامه ، شعر محتشم ، ذیفر ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1394/7/22 در ساعت : 4:36:44   |  تعداد مشاهده این شعر :  729


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی میرزائی
1394/7/23 در ساعت : 19:38:11
سلام و عرض ارادت استاد نازنین
درود ها
<>««««::><::»»»»<>
سلام
درود و عرض ادب دوست خوبم جناب میرزایی عزیز .
پاینده باشید .ان شا ء الله
محمدرضا جعفری
1394/7/24 در ساعت : 21:13:28
درود استاد.................
مـهـربـانـی غـریـب افــتــاده آشـنـایـان ره کـجـا هـســتـیــد ؟
بـارالـهـا نـــســیــم رحـمـانـی بـرسـان تـا مـسـیـح دم بـاشـد

اشک شادی گره نمی بندد پس چرا گونه هایمان خیس است
جاهــلـیّـت سـواره می آیـد وای تـرسـم کـه خـوش قدم باشد
<>««««::><::»»»»<><>««««::><::»»»»<>
سلام
و درود بر استاد قلم ..
دوست هنرمند خوشنویس و شاعر گرامی جناب جعفری عزیز
عشق مرکب است ..نه مقصد
معشوق ازل ،معشوق حقیقی است و آفریده ها همه به اندازه درک شان عاشق ..
و در تعریف : عشق مجازی در قیاس با عشق حقیقی
مَثَل خورشید است به نور آن در جای جای زمین .
هر کس به قدر میسور از آن نور بهرمند می شود
اگر در تاریکی بسر ببریم یعنی آن چشمه عشق را خشکاند ه ایم
چه حقیقی ( بین معشوق ازلی و ابدی و مخلوق )
و چه مجازی (بین مخلوقات نسبت به هم ) که مهربانی و مهر ورزی
تراوش عشق است بین بندگان .آنچه امروز کمتر دیده می شود
دو بیتی که انتخاب کردید .حکایت از آن دارد .
وقتی اشک شادی و ذوق گره نبندد واز طرفی گونه هایمان خیس باشد .
حتما اشک غم و اندوه است .که گونه ها را خیس کرد ه .
این در چه شرایطی است ..؟
زمانی که مهربانی غریب افتاده باشد و مهرورزان و آشنایان راه به یاری همدیگر نشتابند
اینجاست که
انسان نیاز مند به نسیم رحمانیت رحمان می شود تا هیمه های عشق و محبت را شعله ور سازد .
درود خداوند بر شما دوست
جابر ترمک
1394/7/23 در ساعت : 18:52:11
اشک شادی گره نمی بندد پس چرا گونه هایمان خیس است
جاهــلـیّـت سـواره می آیـد وای تـرسـم کـه خـوش قدم باشد
<>««««::><::»»»»<>
سلام
حضورتان ر ا سپاس جناب ترمک عزیز
بازدید امروز : 12,018 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,970,618
logo-samandehi