ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خادم شدند در حرم ابن زیادها

چندین هزار سال شده زار می زند
دارد تو را به گوش زمین جار می زند
وقتی که عشق تکیه به دیوار می زند
کعبه به شوق آمدنت چاک می شود
از "لات"های بی سر و پا پاک می شود
***
با بازوان توست که خیبر عزا گرفت
اسلام از نخست کنار تو پا گرفت
انسان پس از تو بود که رنگ خدا گرفت
ما هم به دار عشق تو حلاج می شویم
"با تو بدون بال به معراج می شویم"
***
با عهد بسته بر سر پیمانه آمدیم
آنقدر عاقلیم که دیوانه آمدیم
مسجد نمی رویم به میخانه آمدیم
مستیم با پیاله نهج البلاغه ات
از سر برون نمی رود عشق و علاقه ات
***
وقتی که از امامت تو باخبر شدند
با کینه های خفته یشان شعله ور شدند
در آستین دوستی خود تبر شدند
هرچند در عمل همه هستند دست تو
بعد از غدیر بود که بستند دست تو
***
آه ای خلیفه ای پدر بت تراش ها!
کعبه زیاد دیده از این سر قماش ها 
سهم تو هست عاقبت کار کاش ها
"دعوای ما حواله به روز حساب باد!
دنیا به نام نامی عالی جناب باد"
***
ای فتنه و جنایتتان بی مثال تر!
هست آرزوی توی سرتان محال تر
چون پایه حکومتتان در زوال تر
"اهریمنانه باعث شرم خدا شدید"
ای مرگ بر شما که به خود مبتلا شدید!
***
"دنیا شده است مضحکه عدل و دادها"
خادم شدند در حرم ابن زیادها
روشن شده است عاقبت قوم عادها
با ذوالفقار باور کج راست می شود
پایان کار هرچه خدا خواست می شود

کلمات کلیدی این مطلب :  علی-ولایت-حرم- اهریمن-نهج البلاغه-عشق ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/7/17 در ساعت : 11:53:21   |  تعداد مشاهده این شعر :  562


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 37,119 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,201,430
logo-samandehi