ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در سوگ جان باختگان منا
حاجیان از مکّه سوغاتِ سفر می آورند
آه سرد و کام خشک و چشم تر می آورند
 
از حریم امن حق برگشته اند اینان ولی
جان خود را از فراسوی خطر می آورند

ای بسا فرزندها با خود پدر را برده اند
با غم و اندوه از او تنها خبر می آورند

اهلِ سنّت بوده اما نعشِ او را در منا
از کنارِ شیعۀ اثناعشر می آورند

شورِ وحدت را ببین کاین دوستان را بعدِ مرگ
از دلِ آغوش هم با زور در می آورند

ریسه ها را باز کن جان پدر! طاقی مبند
حجله ای آماده کن نعش پسر می آورند

مادرم! فرزندها را نرم نرم آماده کن
کز لگدکوب منا نعش پدر می آورند
 
ای کبوتر سر به گنبد کوب کز سوی منا
دسته دسته قمری بی بال و پر می آورند

صبر کن حاجی! مباش اینسان رفیقِ نیمه راه
صبر کن تابوت را از پشت سر می آورند

آسمان را آهِ دودادود سرتاسر گرفت
داغ دل را بسکه با سوز جگر می آورند

آسمان را شب گرفت از دودِ آهاآهِ خلق
اشک های خون نشانی از سحر می آورند

ریسمانِ آه های پیهم و چرخابِ غم
بر رواقِ چشمها خون جگر می آورند

یاد آن پهلو که شد کوبیدۀ دیوار و در
دردِ پهلو داغِ دل زخمِ کمر می آورند
 
ساقۀ یاسی شکسته لای دیوار و دری
برگهای زردِ تاریخ این خبر می آورند

این کبودی ها که می بینی نشان زخم نیست
برگ یاس از لای آن دیوار و در می آورند

دانه های اشکِ اینان بذرهای کینه اند
بذرهای کینه روزی برگ و بر می آورند

بذرهای کینه بس آسان تر از بذرِ گیاه
ریشه ها را می دوانند و ثمر می آورند

باغبان برخیز و کاری کن ببین بر شانه ها
نخلهای کنده از جور تبر می آورند

وا بجنبان آن عصای سبز را کاین ناکسان
باز هم تزویر را با زورِ زر می آورند

قرنها از فتح مکه رفته این سفیانیان
در دلِ خود کافرند ایمان مگر می آورند

این چه اسلامی است یارب کاینچنین از خویشتن
مفتیان هر روز دینی تازه در می آورند

چند روزی خلق را سرگرم این دین می کنند
چند روز بعد یک دین دگر می آورند

شاخِ گل دارند در یک دست، دستِ پیش رو
خنجرِ کین را به دستِ پشت سر می آورند

سر فرو کن در گریبان چشم دل وا کن ببین
جای دستار و کلاه این قوم سر می آورند

گر فراز آرند فرصت فتنه ای در ملکِ ما
از خلیجِ فارس تا بحر خزر می آورند

جنگجوی و فتنه گر هستند و از انسان دمار
تا توانند این گروه فتنه در می آورند

شیشه دارند و به کوه سنگ بارِ شیشه را
غافل از سنگ این گروهِ شیشه گر می آورند

مثلِ یک کبریت خاموشیم و اینان پیشِ ما
بشکه بشکه نفت و باروت خطر می آورند

کور بادا چشمشان و پاره باداشان جگر
اشک را در چشم و خون را در جگر می آورند

کینه هایی را که می ریزند بیجا بر یمن
از حجاز و اردن و مصر و قطر می آورند

در خلیج موج خیز ما چنین بی دست و پا
جست و خیزی مرده چون موجِ گهر می آورند

کینه ای دیرینه از جنگ جمل می پرورند
حالیا با شیرها جنگ بقر می آورند

سینۀ مردانه کو کاین قوم چون آبستنان
پیشِ تیغ ما شکم ها را سپر می آورند

خشمِ مردان را اگر بینند مثل عمرو عاص
خویشتن را از لباس خویش در می آورند

بر زبانها آیۀ انّا الیه راجعون
از جگرها نالۀ این المفر می آورند

بیشه می تاراند از خود روبهان سفله را
رو به سوی بیشه تا شیران نر می آورند

روبهان صد داغِ دل از زخم حسرت می برند
در کنام شیرها جنگی اگر می آورند

هفت اندام مخنث ها فرو خوابد ز کار
مردهای شرزه تا فریاد بر می آورند
 
نفت خوارا! دامن تر جمع کن تردست ها
از دهان خویش گاهی شعله در می آورند

#غلامعباس_سعیدی
کلمات کلیدی این مطلب :  منا ، حج ، حجاج ، حاجیان ، عربستان ، قتل عام حجاج ،

موضوعات :  اجتماعی ، آیینی و مذهبی ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1394/7/12 در ساعت : 21:42:32   |  تعداد مشاهده این شعر :  747


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صمد ذیفر
1394/7/13 در ساعت : 22:48:28
سلام
در ود خداوند بر جناب استاد سعیدی عزیز
لذت بردم از قصیده ماندگار .. دستمریزاد
امید که مورد توجه و عنایت
حضرت حق تعالی قرار گیرد
غلامعباس سعیدی
1394/7/14 در ساعت : 5:30:47
سلام و درود بر حضرت دوست جناب ذیفر بزرگوار



زنده باشید

سپاسگزارم
حسین وفا
1394/7/13 در ساعت : 22:31:11
سلام و عرض ادب استاد سعیدی
این قصیده زیبا و حزن آور یک اثر خاص و کامل است.
می شود گفت از هر زاویه ای به فاجعه منا نگاه کرده است . از خود حادثه و ادامه آن ، رفتار آل سعود ، بازگشت حاجیان و جای خالی جان باختگان، افسارگسیختگی آل سعود در منطقه و دستهای پشت پرده آن و .... تقریبا همه چیز را که به این فاجعه مربوط می شود، گاه با صراحت و گاه با استعاره های ویژه به نظم می کشد
درودها تقدیمتان ...
غلامعباس سعیدی
1394/7/14 در ساعت : 5:30:1
سلام و درو بر شما جناب حسین وفا
زنده باشید بزرگوار
نظر لطف شماست
سپاسگزارم
اله یار خادمیان
1394/7/12 در ساعت : 22:38:5
سلا م و درود بر شما طیب الله احسنت و بکم
ننگ و نفرین خدابر یهودیان مسلمان نما
غلامعباس سعیدی
1394/7/13 در ساعت : 6:14:51
سلام و عرض ادب جناب خادمیان عزیز
چنین باد
بهرام مژدهی
1394/7/16 در ساعت : 10:56:42
سلام
و
درود بزرگوار
غلامعباس سعیدی
1394/7/17 در ساعت : 6:21:10
سلام و عرض ادب جناب مژدهی عزیز و بزرگوار

سپاسگزارم
زنده باشید
محمدمهدی عبدالهی
1394/7/13 در ساعت : 0:11:35
سلام و عرض ادب دکتر سعیدی عزیز
طیب الله انفاسکم
ماجور باشید
غلامعباس سعیدی
1394/7/13 در ساعت : 6:15:28
سلام و درود بر شما جناب دکتر عبدالهی عزیز
زنده باشید
سپاس
بازدید امروز : 33,634 | بازدید دیروز : 31,946 | بازدید کل : 124,549,120
logo-samandehi