ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل ایلیاتی تازه
همپای ایلت کاشکی چادر نشین بودم
محو تماشای بهاری گندمین بودم
 
با باد کولی تا شیار کوه می رفتم
اینسان رها در نا کجا های زمین بودم
 
از غیرت سارا به گوش رود می خواندم
محو شکوه دختری چادر نشین بودم
 
در آفتاب صبح ، بر رقص النگوها
می دوختم چشم ترم را ، ذره بین بودم
 
در گرگ  ومیش صبح با تو راه می رفتم
یعنی در آن آب و هوا عاشق ترین بودم
 
هر صبح عطر بوته های چای می پیچید
با ایل تو بین مزارع سنگ چین بودم
 
هر شب غزل را در بیات ترک می خواندم
هم صحبت عاشیق های نازنین بودم
 
حتی نمازم در کپرها خالی از شک بود
آن روزها بیگانه با "مهر امین "بودم
 
وقتی سحر از پشت پرچین باد می آمد
دلواپس چوپان در آن سقف گلین بودم
 
گاهی اگر جاز تمدن بود در گوشم
از آن سه تار ایلیاتی شرمگین بودم
 
با خشم برنوی پدر تا کوه می رفتم
تا با شکار قوش گاهی روی زین بودم
 
سارای ایل من چه می شد گر همان بودی
  یامن شبان ناشکیب پیش ازاین بودم
 
27/6/94
شیراز
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1394/6/27 در ساعت : 17:47:14   |  تعداد مشاهده این شعر :  505


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

داوود خانی لنگرودی
1394/6/28 در ساعت : 8:15:17
"هر شب غزل را در بیات ترک می خواندم
هم صحبت عاشیق های نازنین بودم"
غزلی ست نغز و مفرح.
در پناه حق، تندرست و پرتوان بمانید
محمدمهدی عبدالهی
1394/6/27 در ساعت : 21:28:1
سلام و عرض ادب استاد انصاری نژاد عزیز
درود بر شما
شاعر بمانید و برقرار
مدینه ولی زاده جوشقان
1394/6/28 در ساعت : 9:27:14
سلام و هزاران درود بر شما استاد ارجمند
بسیار زیبا بود و دلنشین لذت بردم سپاس
تولدتان مبارک وپاینده باشید
حسین شادمهر
1394/6/30 در ساعت : 13:26:21
زنده باد... تصاوير زيباي طبيعت روستا و ايل را با جادوي كلمات شعر جلوي چشمان ما آورديد. احسنت.
مجتبی اصغری فرزقی
1394/6/28 در ساعت : 12:32:8
آفرین
لذت بردم
درضمن تولدتان را پیشاپیش تبریک عرض می کنم
در صحت و سلامت باشید
بازدید امروز : 9,869 | بازدید دیروز : 19,047 | بازدید کل : 124,866,997
logo-samandehi