سلام ودست مریزاد.
چند نالی تو که : حیف از پسرم
پسرت نیست ؛ بگو مرده خرم!
......
خوش عمل یادکن از حزب خران*
بود توفیق منادی بر آن
گرحسن** بود تعجب می کرد
سرخ رویش ز تعصب می کرد
به تو می داد بدینسان پیغام
از چه رو بافته ای این اوهام
این پسر بود نه خر، نه آدم
من به او نام مَلَک می دادم
این درست است که خر مِی، نخورَد
آبروی خرِ دیگر نَبَرد
خرکجا دوری از جفت کند
تَرکِ آواز و عَر و گفت کند
پس خران نیز از او بیزارند
از تو و شعر تو در آزارند.!
* صفحه ای در مجله توفیق بود به نام حزب خران و این شعر سر لوحه آن بود:
به سر طویله ی حزب خران نوشته به زر
که نیست حزبی از این حزب در جهان بهتر
**مرحوم حسن توفیق