ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



جا مانده بود از کوچ

سلام
.
.
.

به بی قراری جانبازان :


از دور می آمد کمی تا قسمتی ابری

با آسمانها داشت گویا نسبتی ابری

 
می گفت یک جایی دلش را وقفِ دریا کرد
می گفت از یارانِ رفته...حسرتی ابری
 
پاییز بود و زوزه ی بادی که می پیچید
پاییز بود وآسمان در وسعتی ابری-
 
تکرار می شد با صدای جیرجیر چرخ
در ازدحام کوچه ها وضعیتی ابری
 
جا مانده بود از کوچ از فصلی پُراز پرواز
جامانده بود از عاشقی در فرصتی ابری
 
می خواند آواز وچه بی تابانه می پیچید
سمفونیِ دلتنگیش در غربتی ابری
 
می گفت زخمت را کسی اینجا نمی فهمد
می خواست دریای دلش همصحبتی ابری
 
آخر جنون جاده مردی را به دریا برد
مردی  پر از باران ودرد وغیرتی ابری

زهرا نعمتی

کلمات کلیدی این مطلب :  جانباز ، زهرا نعمتی ، دفاع مقدس ، شعر ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1394/6/19 در ساعت : 19:33:26   |  تعداد مشاهده این شعر :  846


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مرضیه عاطفی
1394/6/21 در ساعت : 12:1:4
"آخر جنون جاده مردی را به دریا برد
مردی که با خود داشت هرشب خلوتی ابری"

محمدمهدی عبدالهی
1394/6/23 در ساعت : 6:54:21
سلام و عرض ادب خانم نعمتی بزرگوار
درود بر شما
موید و منصور باشید
مهدی سیدحسینی
1394/6/20 در ساعت : 0:19:36
درود بهره بردم
مجتبی اصغری فرزقی
1394/6/23 در ساعت : 11:43:21
خوبه
شعر شما را خواندم
حسین شادمهر
1394/6/21 در ساعت : 9:3:16
افرين. زيبا بود.
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 5 ماه و 13 روز و 7 ساعت و 37 دقیقه و 45 ثانیه است همراه شماییم 455873865.301 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 6,304 | بازدید دیروز : 7,962 | بازدید کل : 123,460,553
logo-samandehi