ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تقدیم به مردانی که هر نفس بریده ی شان زندگی ماست «آنانی که دیروز ریه های خود را به مردم وطن پاکشان هدیه کردند و امروز . . .»


گذشته جنگ و صدائی هنوز می آید



صدای بلبل زخمیست این صدا شاید



 



چقدر کوله ی دردش به سینه سنگین شد



که حجم هر نفسش زخم تازه را ماند



 



روایتی کند از دود و تاول و خردل



طنین سرفه ی خشکی که تازگی دارد



 



از آن صدای رسایش نمانده جز خس خس



همیشه دست دلش را به ناله می ساید



 



میان ماندن و رفتن به طعنه میگوید:



برای بودن با زندگی نفس باید



 



نگفته با احدی داستان عشقش را



نگفته تاول جانش ز روزگاری بد



 



درون ذهن من اما سوال سختی هست



چقدر سهم تو در عشق می شود از صد؟


کلمات کلیدی این مطلب :  تقدیم ، به ، مردانی ، که ، هر ، نفس ، بریده ، ی ، شان ، زندگی ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/7/2 در ساعت : 3:33:46   |  تعداد مشاهده این شعر :  1291


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/7/2 در ساعت : 9:0:31
با سلام.محتوا که خیلی خوب و قابل است اما چرا «شاید»و«ماند»و«دارد» را همقافیه کرده اید؟تازه اگر شعرتان ردیف هم می داشت این قوافی همخوانی نداشت.با «شاید»کلماتی چون:ساید و زاید و آید...با«ماند»کلماتی چون:خواند و راند و داند...وبا«دارد»کلماتی چون:آرد و کارد وبارد قافیه می شود.اندکی تعجب کردم!
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/7/2 در ساعت : 7:59:28
سلام آقای رستگار
زیبا بود. موفق باشید
ابراهیم حاج محمدی
1390/7/2 در ساعت : 20:45:15
سلام بر شما / کاری زیبا تر می تواند باشد اگر تذکار استاد خوش عمل را جدی بگیرید . مستدام باشید .
اصغر اکبری
1390/7/2 در ساعت : 6:29:53
سلام
زيبا بود.
با مهر
مصطفی سوارنژاد
1390/7/2 در ساعت : 14:16:49
بسیار زیبا
موفق باشید
مصطفی پورکریمی
1390/7/2 در ساعت : 12:9:10
سلام جناب آقای رستگار عزیز



چقدر کوله ی دردش به سینه سنگین شد

که حجم هر نفسش زخم تازه را ماند

بسیار زیبا و هنرمندانه بود .آفرین بر این غیرت شاعرانه ات.........
بازدید امروز : 26,601 | بازدید دیروز : 32,276 | بازدید کل : 125,541,719
logo-samandehi