برای استاد نعیمی عکاس ، فیلمساز ، روزنامه نگار ، همکار و باقی قضایا !
استادی و درون سرت فرق می کند
معنای هر چه دور و برت فرق می کند
جوری دگر به ثانیه ها زوم می کنی
یعنی که وسعت نظرت فرق می کند
عکاس لحظه های خبر ساز بوده ای
رنگ و لعاب هر خبرت فرق می کند
سیخونکِ نگاهِ تو از جنس نیشتر
شک نیست این که نیشترت فرق می کند
ای سرو قد بلند که سیگار می کشی
این ژست و نحوه ی ضررت فرق می کند !
مثل “آلن دلون” نخ سیگار تو ، ولی
کبریت های بی خطرت فرق می کند !
گِرد کلاهِ گِرد تو کولاک حرف هاست
حرف و حدیثِ هر اثرت فرق می کند
شرحِ بدون شرحِ خبر های تازه ای
اما و شاید و اگرت فرق می کند
هر لحظه ات به لحظه ی دیگر شبیه نیست
تصویر شام تا سحرت فرق می کند
گاهی برای یک خبر از جای می پری
پیداست جنس شافنرت فرق می کند !
پرواز کرده ایم ، ولی تیر خورده ایم
تو سالمی و بال و پرت فرق می کند
مثل گلادیاتورِ فیلم « راسل کِرو»
شمشیر و نیزه و سپرت فرق می کند
کس جرأتی نداشت ! ولی داشتی عزیز
با کل مردمان جگرت فرق می کند
بمب هنر شبیه « نعیمی » ندیده ام
گویی تمامیِ هنرت فرق می کند
منصور خانِ اصلِ نعیمی فقط تویی
از پای تا سر و کمرت فرق می کند
دارند مردمان سگ و خرس و خرِ درون !
پیداست از تو جانورت فرق می کند !
سروده:راشد انصاری (خالوراشد)