ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل-طنز: زلزله(تهران)
عاقبت این شهر یک شب در گسل گم می شود
کوچه هایش زیر کوهی خاک تل گم می شود
عرش لرزه که بگیرد دین، زمین قی می کند
سیل می آید که کلاً این محل گم می شود
کفر شوخی نیست، مخصوصاً اگر پنهان شود
چونکه جدی جدی اصلی از بدل گم می شود
فکر کن! مردم گدا باشند در شهری طلا
مسئله پیچیده است و راه حل گم می شود
از کجا فهیمده ام که حادثه قطعی شده؟
خواب دیدم قوس در برج حمل گم می شود
بیشتر هم هست. مردم عارفند و دیده اند
چهره ایمان پس ریش و کپل گم می شود
روستایی گفت: ملا نیستم، پس تو بگو
هر چه میکارم چرا پس ماحصل گم می شود؟
او که وقت حرف، استاد است و دکتر، اهل فن
پس چرا تا می شود وقت عمل گم می شود؟
بدتر از او هم خدا را شکر هست، آنکه فقط
اهل انقلت است، قبلی لااقل گم می شود
جیب آقازاده ها آیا چقدر است؟ آن قدر
که به آسانی در آن حتی دکل گم می شود؟
روستایی قرض دارد. گفت: با آن زلزله
بانک و آن سفته های بی محل گم می شود
من یقین کردم که بله، زلزله پس حتمی است
این دعایی نیست که پیش اجل گم می شود
گفت ملا نیستم، پس حاجتش حتماً روا است
حاجت ساده دلان بی مثل گم می شود؟
مادرت را یافتی؟ بردار و از اینجا برو
گفته باشم، هاچ! زنبور عسل! گم می شود
من هم این را زودتر چاپش نمایم بهتر است
که در آن اوضاع  ناجور این غزل گم می شود
مهرداد نصرتی(مهرشاعر)
کلمات کلیدی این مطلب :  زلزله ، طنز ، غزل ، انقلت ، گم میشود ، مهرداد نصرتی ، مهرشاعر ،

موضوعات :  طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1394/6/3 در ساعت : 23:30:4   |  تعداد مشاهده این شعر :  969


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 27,597 | بازدید دیروز : 35,818 | بازدید کل : 124,578,901
logo-samandehi