ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ورای میله ها
 




ورای میله ها

 زپیچِ کوچه می پیچد، ولی انگار بابا نیست
و شاید هست بابا ، گرچه  بابای ثریّا نیست
صدا را می شناسم چون عمو نوروز می خواند :
بلندای هوس کوته تر از دیوارِ حاشا نیست
شبح نزدیک  می گردد  وَ حدسِ من  یقین ،  امّا
برایم مثلِ فردا چشم هایش ، غرقِ رؤیا نیست
عمو نوروز هم اهلِ عذابِ بنگ و افیون است ؟!
 نمی دانی بدان ؛ آری ، ورای میله ها  جا نیست
ثریّا می کشد فریاد : آرش! پس چه شد بابا ؟!
سکوتِ چشمِ آرش ، قاصدِ حلّ معما نیست
زلالِ اشک می بارد ز چشمانش ، وَ می گوید:
تمامِ کوچه را گشتم ، غبارِ پایِ بابا نیست


                ************
وچندین روز دیگر در کنارِ جوی می بیند
نگاه رهگذاران اتّفاقی را که زیبا نیست
به دورِ پیکر یک بینوا ، حیوانکی موذی
تجسّس می کند قوتی که در خوردِ تماشا نیست
              ************
نگاه رهگذرها  می سراید : آه بیچاره !!!
حدیثِ غربتش ، غمنامه ی امروز و فردا نیست !
             *************
ثریّا می نویسد آب و بابای خودش ، وقتی
انارِ دفترِ تکلیفِ او ، در دستِ بابا نیست

سید فضل الله طباطبایی ندوشن (امید) --- یزد




کلمات کلیدی این مطلب :  کوچه ، بابا ، ثریا ، آرش ، کوچه ، اشک ، انار ، یزد ، طباطبایی ندوشن ، امید ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/5/27 در ساعت : 0:19:58   |  تعداد مشاهده این شعر :  670


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

جابر ترمک
1394/5/29 در ساعت : 15:1:52

زلالِ اشک می بارد ز چشمانش ، وَ می گوید:
تمامِ کوچه را گشتم ، غبارِ پایِ بابا نیست
درود و عرض ادب بسیار زیباست
سید فضل الله طباطبایی
1394/5/29 در ساعت : 20:30:15
با عرض سلام
درود خداوند بر شما
ممنونم از شما شاعر گرامی.
سحر دگلی (آریایی)
1394/5/28 در ساعت : 13:14:15
درود و احترام

زیباست

قلمتان جاودان
احساستان در امان باد
سید فضل الله طباطبایی
1394/5/28 در ساعت : 14:40:21
با سلام
درود بر شما
ممنونم
مستدام باشید.
بازدید امروز : 10,791 | بازدید دیروز : 35,818 | بازدید کل : 124,562,095
logo-samandehi