ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



استخوانهای گرم و خاک الود

بوی اروند
استخوانهای گرم  و خاک الود

امدند و دوباره سان دیدند
مردم مانده در دوراهی را
مرد میدان امتحان دیدند
شهرازخواب خوش براشفته
درودیوارشهرحیران است
بوی معراج و عشق می اید
برکه ها مبتلای توفان است
کاروان می رسد زراهی دور
بوی شبهای شرجی اروند
دستشان بسته بود وبرلبها
می نشانده خدایشان لبخند
بوی اروند وحشی و گرداب
بوی خوب گلاب می اید
هرکه بوده رسیده از هرجا
هم وطن بی نقاب می اید
بی تفاوت نمی شود ردشد
ناگهان حال دیگری داری
چشم در چشمشان که می دوزی
دردلت نور باوری  داری
***
بیست و نه سال چشمهابردر
مادرت زیر بارغم خم شد
بیست و نه بار عید ویلدایش
بی حضور شما محرم شد
گره ازکار مردمت واکن
گرچه مفتولها نپوسیده
دستهای تو را خدا هرشب
پشت یک بغض کهنه بوسیده
یادگارعبورفرشته ها ازشهرضا

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

کلمات کلیدی این مطلب :  بوی اروند می دهد تابوت ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1394/5/18 در ساعت : 19:28:7   |  تعداد مشاهده این شعر :  622


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

هم اکنون 14 سال (شمسی) و 7 ماه و 20 روز و 13 ساعت و 25 دقیقه و 23 ثانیه است همراه شماییم 461683523.133 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 13,488 | بازدید دیروز : 13,107 | بازدید کل : 124,472,169
logo-samandehi