بدون شرح!

   ای که گفتی قتل شعر انگار کار قزوه است

   کم بگو انگار! بی شک کار کار قزوه است

   می توانم با سند ثابت کنم در دادگاه

   قتل شمس و کشتن عطار کار قزوه است

   شاعر سبک عراقی داعشانه گر شود

   کشته در استان الانبار کار قزوه است

   عقل می گوید اگر دیوانه ای در منهتن

   بست بر اهل ادب رگبار کار قزوه است

   گفته یک منصور نامی قزوه کارش حق کشی ست

   گر کسی ناحق شود بر دار کار قزوه است!

   طبق تحقیقات تاریخی تموچین قزوه بود

   در حقیقت حمله تاتار کار قزوه است

   تازه غیر از قتل هرکاری بگویی می کند

   فی المثل دزدیدن اشعار کار قزوه است

   سارقان چیره دست شعر بر این باورند

   شعر دزدی بهار پار کار قزوه است

   از تمام بیدلان شیشه شو پرسیده ام

   گر بگیرد آینه زنگار کار قزوه است

   از وزیر کار شد نوشاعری جویای کار

   گفت کل مشکلات کار کار قزوه است

   دوست ناباب لو داده که بین شاعران

   هرکسی افتاده در سیگار کار قزوه است

   گر که دیدی شاعری جای سپاس از منتقد

   می کند در چشم او خودکار کار قزوه است

   یا اگر اندر جوابش منتقد سوراخ کرد

   گوش او را با نوک پرگار کار قزوه است

   شعر مسمومی اگر داری گناه تو که نیست!

   بی گمان سمپاشی اشعار کار قزوه است

   گر کتاب شعر خود را باز کردی و در آن

   جای گل دیدی سر یک مار کار قزوه است

   شاعرانی که مرض دارند بر این باورند

   گر شود هر شاعری بیمار کار قزوه است

   شعر را از بس دوانده کرده تعریق شدید

   حرف شاعر گر شده بودار کار قزوه است

   بیمه ها از ضعف خون شاعران را می خورند

   این که بیمه گشته آدم خوار کار قزوه است

   گر کتاب شاعری چاپیده شد با پول کم

   به اهتمام ناشری مکار کار قزوه است

   این که بعد از مرگ شاعر عاشق او می شود

   ناشری خوشگل تر از کفتار کار قزوه است

   زندگی شاعری خاین اگر یک فیلم شد

   آن ور آب و گرفت اسکار کار قزوه است

   شاعر آینده داری گفته من را محتکر

   چون چغندر گر کند انبار کار قزوه است

   شاعری گر گشت نیکوکار کار قزوه نیست!

   گر شود یک شاعر بدکار کار قزوه است

   بود دیوار هنرمندان قد دیوار چین

   شد اگر کوتاه این دیوار کار قزوه است

   وزنهای شاعران باری به دوش شعر ماست

   حال این که بردن این بار کار قزوه است

   شعرهای من پرند از طعم احساس و خیال

   هست اگر بی مزه این اشعار کار قزوه است!

   حرف آخر این که بعد از انقلاب ار شاعری

   رفته زیر پای او یک خار کار قزوه است

   نه! غلط کردم فلک خاریده پای شاعری

   از ازل تا حال اگر یک بار کار قزوه است

   پس بسازید ای رفیقان کار کارش چون شبی

   آن که می سازد شما را کار کار قزوه است!