ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کاش ثانیه ای حتی بیهوده از دستمان نرود در این شبهای مبارک و بی جانشین.

 
 
 
 
 
 
اتش در خرمن
مردم دلم را نديديد. ديشب همين دور و بر ها
شايد كسي ديده باشد. در بين اين  رهگذر ها
اول پر از اه اندوه. مي خواست خانه بماند
امد و عاشق شد و سوخت. در كارزار خبرها
با اشك چشمم تباني. كردند.و سيلاب خون برد
كوه گناهي كه جا داشت. در بين اما اگرها
لرزيد دلها و اتش.انداخت. در خرمن شك
سير از سر سفره رفتند. ديشب همه خشك و تر ها
راز و نياز قدمها. در ظلمت بكر كوچه
صد كاروان ارزو را. پرواز داد از گذر ها
هر كس سر جاي خود بود. سهم كسي را نبردند
شاه و گدا جمع بودند.در محفل .در به درها
   دستي كه شايد بگيرد.  دستي از ان سوي ورطه
بن بستهاي هميشه. گردا بها و خطر ها
پروين برهان شهرضائي   رمضان 86
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

کلمات کلیدی این مطلب :  اتش در خرمن ،


   تاریخ ارسال  :   1394/4/16 در ساعت : 13:27:42   |  تعداد مشاهده این شعر :  575


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 45,151 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,209,462
logo-samandehi