درود
ساختار وجنس غزل فی ذاته از یک نوع موسیقی و امیزش خاص روحی بی بدیل واژه های خاص ان برخوردا ر است واین امر را به جرئت می توان به تمام اشعار باقالب غزل نسبت داد چه از قرون اولیه ساخت وپیدایش وکشف غزل بگیریم تا امروز که تمام گونه ی مضمون ها را به خوبی وگیرایی هر چه تمام تر می توان در کنار هم یافت وپیدا کرد
برخلاف برخی نظریات بنده بر این معتقدم که هنوز وهنوزها هم میتوان در قاب غزل تصویر وتابلو کشید -ان هم تابلوی منحصر به فرد نه از روی قلم دیگران
پس قالب غزل بخوبی این ظرفیت ها را دارد!
جرقه ومطوف شدن اولیه ذهن در غزل به روی قافیه ها ست
ما همواره در قافیه های کثرالتعداد دستمان بازتر بوده است برای افرینش
هرچند قافیه وردیف بکر همواره بیشتر کشش داشته و مخاطب را بدنبال خود کشانده اما نمیتوان در صد درصد موارد گفت که موفق بوده است
وقتی من ِمخاطب باغزلی درقافیه های مهمان -باران- زمان -اسمان و...مواجهم انتظار این که تواما قافیه هایی چون -بخوان-تان-کنان- راهم ببینم کم است
چرا که شاید صدها قافیه بتوان برای این مهم شمرد...
دست شاعر را در این غزل درامر قافیه بازتر میدیدم وانتظار استفاده داشتم...
مضمون سیر افقی و عمودی قابل قبولی طی کرده است
وغزل از روانی همیشه خود برخوردار است
-ترانه میشوم بغض گلوگیر دلم انگاه-
وقتی به سادگی میتوان -وقتی- گفت ونوشت چرا انگاه؟
بیت اخر تصویر زیباتری ست وقتی شاعرمی گوید:
دران طرحی ست از دریا خدا رنگین کمان...
لحظه هایش شاعرانه
یانور