درد دل های گربه شهری برای عشق روستایی اش : ملوس

35رباعی مثلا به هم پیوسته طنز!

***
 
1.
از زیر دو چرخ آخر یک اتوبوس  
صد بار سلام، بر تو دلدار ملوس
من با دل خود سلام کردم  بر تو
گور پدر مسیج و زنگ و بولوتوس

2.
یادت نرود که عاشقت بودم من
با هرچه بدی ،موافقت بودم من
من...من...من ...من ،نترس ،این راننده
استارت زده ،نمی شود هم روشن

3.
در شهر برای کار من آمدم و
با این دُم خود به هر دَری هم زدم و
بی رابطه آخر چه کسی شد شاغل ؟
بی کارم و بی ملوس و بی همدمم و ...

4.
هرشب تو کنار چشمه خوش می خوابی 
من مفتخرم به پارک و کارتن خوابی
از روی گرسنگی نمی خوابم من
لعنت به دکان بسته ی قصابی

5.
با حسرت پشت شیشه بر می گردم
با معده ی خورده تیشه بر می گردم
این است رژیم  هر شب گربه ی شهر
بی گوشت تر از همیشه بر می گردم

6.
انگار میان کوچه فستیوال است
فستیوال زباله و آشغال است
امشب همه ی زباله ها خوشحالند
انگار که دور آخر و فینال است

7.
این فلسفه ی حیات پس چیست، ملوس؟
این شهر نشد مناسب زیست،ملوس
این جا همه ی زباله ها خاموشند
شب های من و تو مثل هم نیست ،ملوس

8.
در شهر که تیپ و میپ، هردمبیل است
هرکس به گمان خویش ،خوش استیل است
باید که سه تیغه بود در تیغ زدن
بی کاری من به خاطر سیبیل است

9.
نه چسب زده دماغ ها می خندند 
نه گرگ و سگ  و کلاغ ها می خندند
من حیوانم ،حیوان را بشناسم
در شهر فقط الاغ ها می خندند!

10.
 به به ! به صف معطلان  پیوستم
مانند " دکارت " ، کارت دارم دستم
در یک اتوبوس ، کارت یعنی "هستی "
می خندم و کارت می زنم ، پس هستم !

11.
گنجشک که می پرد نگردی تو عبوس
بیگانه و بد نباش با مرغ و خروس
با خوردن قرص می شود رفت فضا
پرواز میّسر است در شهر،ملوس
 
12.
در یک شب سرد و تا سحر بارونی
رفتم به یکی مجتمع مسکونی
در هر طبقه ،طبق طبق دعوا بود
با لنگه ی کفش ،کله ام شد خونی

13.
برگشتم ازآن مجتمع مسکونی
با پای شل و کله ی خیلی خونی
 مجبور شدم که توی یک عابر بانک
اطراق کنم...بقیه شو می دونی (!)

14.
بدجور اُریب و یک وری می رقصد
گویی به نوای "گلپری " می رقصد
یک زلزله گر بیاید این ساختمان
می لرزد و سبک بندری می رقصد

15.
نه همسر مهربان ،نه نی نی دارد
نه حسرت جرّاحی بینی دارد
او گربه ی ناز و خوشگل یک بانوست
اخلاق آپارتمان نشینی دارد

16.
بی شرم و حیا شدم ،خجالت خوابید
پر رو که شدم  چشم عدالت خوابید
گه پهلوی راست ،گاه چپ خوابیدم
این گربه ی بد به هر دو حالت خوابید
 
17.
یک شب که به یاد تو "میو " می کردم
یک تکّه خمیر خشک بو می کردم
فرداش به روی گردنم قفل زدند
چون جای "میو" ، "شیو ،شیو " می کردم !

18.
از ده دورم ، غریب و مبهم شده ام
چندی ست که گربه نیستم ،کم شده ام
انگار منم درخت بیدی سیّار
با این سر کج ،پیش همه خم شده ام

19.
گفتی که "معوخان" پسرش آمده است
از وصل و نکاح و عشق ،حرفی زده است
با حرف تو من که خر نمی گردم ...آخ!
این گربه ی ولگرد خودش شعبده است

20.
ما قسمت هم اگر که باشیم ملوس
داماد تو می شوم ، تو هم باش عروس
فعلا تو توسط همین باد صبا
این عاشق دیوانه ی  ولگرد ، ببوس!

21.
یک نامه نوشته ام به دستت برسد
جز من احدی ساکن قلبت نشود
مستاجر تازه ای به تورت نخورد
چون رهن نموده ام دلت تا به ابد

22.
می شد که به جای این همه تنهایی
با گربه ی ماده ای روم  جاهایی!
بی ایدزی من نشانه ی عشق من است
این قدر نزن به حسّ من دمپایی

23.
ای من به فدای آن زلم زیمبیلت
وی من به فدای کله ی نارگیلت
سیبیلوی پشمالوی دلخواه ،ملوس
پشم تن من  فدای آن سیبیلت

24.
با دیدن تو دسته گلم ریخت به هم
این قلب لق و لیز و شلم ریخت به هم
مانند آدامس،  ناگهان وا رفتم
 شد زلزله و تعادلم ریخت به هم

25.
آلودگی هوا ندارد؟ - دارد
آلودگی صدا ندارد؟ - دارد
من باید ازین شهر بیایم بیرون
زیبایی روستا ندارد؟ - هرگز!
 
26.
این گربه ی ولگرد خودش دل دارد
افکار تمیز و متحوّل دارد
این شاعر بی ذوق نمی فهمد من...
او قافیه اش همیشه مشکل دارد!

27.
من رابطه ی ولرم دارم با تو
یا داغم و عشق گرم دارم با تو ؟
ناخن هایم نمی شود تیز ،ملوس
درصلحم و جنگ نرم دارم با تو

28.
اَلعفو  اگر نشستم  و دم نزدم
وَالعفو اگر  به فقر ، حبس ابدم
بالا یی سن در ازدواجات  مد است
شهری شده ام ، مجردی را بلدم

29.
آن ماشین که بار ریاست زده است
این ماشین هم بار حراست زده است
سرگرمی من شمردن ما شین هاست
این شهر پر از دود سیاست زده است

30.
در شهر شلوغ ،جای آواز نبود
با شرم و حیا مجال ابراز نبود
وقتی که حیای بنده صد در صد بود
هرگز در دیزی کسی باز نبود

31.
 (به یاد  "گربه ی من نازنازیه " منوچهر احترامی)
 
حتما خواندی : "گربه ی من نازنازی ست
این گربه همیشه کار و بارش بازی ست "
آن گربه که گفته اند فیلم است و کتاب
این گربه ی واقعی کجایش راضی ست؟!

32.
من زندگی ام دچار طعمی خفن است
گاهی خرکی و گاه گاهی لجن است
این خاک وطن یک وجبش از من نیست
هرچند که نقش اصلی اش طرح من است
 
33.
این گربه ی بی بخار ولگرد ،ملوس
این قدر بهانه در نمی کرد ،ملوس
این موش بزرگ پارک ، پارتی دارد
یک لقمه کند مرا شبی سرد، ملوس

34.
می دانستم که آخر ،اول شدنی ست
این غول بزرگ هجر ، منحل شدنی ست
در جدول کوچه خیس شد اندامم
من حدس زدم مشکل ما حل شدنی ست

35.
هرچند که تیغ ، رفته پایم امشب
 بر می گردم به روستایم امشب
ای باد صبا بگو به آن دلدارم
لنگان لنگان...دیر می آیم امشب