شبیه سوره قدر
خانه تو بهشت دنیا بود خانه ای که شکوفه تر داشت
صبح هایش به لهجه باران آیه های شگفت کوثر داشت
خانه تو شبیه سوره قدر پله پله به آسمان می رفت
می شد از پله های آن تا فجر گام سوی فرشتگان برداشت
خانه ات مثل حوض نقاشی , خاک را رنگ آسمان می کرد
خانه ات آشیان فطرس شد با حسین تو باز او پر داشت
در اتاق تو گاهواره عشق , تاب می داد ماهپاره عشق
نغمه های تو ای ستاره عشق لای لایی شهید پرور داشت
روی سجاده تو میکاییل بوسه می داد در نماز شبت
جبرییل از نشاط ترتیلت شور و خوشحالی مکرر داشت
روی دیوارهای خانه تو نقشی از وحی بود وقتی که
درب آن خانه بوسه هایی از دو لب حضرت پیمبر داشت
می شود باز هم مرور کنیم در دل خانه , اشکهایت را
اشکهایی که حس غربت داشت , اشکهایی که بوی حیدر داشت
مثل یاسین تو رازآلودی مثل طاها طلوع احساسی
با تو مولا امید ماندن داشت با تو بابا دوباره مادر داشت
روی لبهات تا دعا جوشید خانه ات را خدا زیارت کرد
آن خدایی که روی تاقچه اش عکسی از روز فتح خیبر داشت
با تو مکه ستاره باران شد با تو شهر مدینه , نورانی
با تو در کوچه , یاس می رویید هر درخت از تو سبز شد , " بر" داشت
مریم دیگری نه بالاتر , ساره ای نه که پاکتر از او
ای تمام خدیجه در نامت چه قدر فخر از تو هاجر داشت !
تا شنیدی روایت هجران اشک از چشمهات جار ی شد
تا گرفتی بشارت دیدار خنده هایت صفای دیگر داشت
درب خانه به آتشی می سوخت پیش چشمان آشنا و غریب
شعله ور آشیانه شد اما یادگار از پر کبوتر داشت
------------
نوزدهم اسفند 1393