ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آینه(پیش بینی های شاعرانه)
اگر چه او رفت و جانشین اش را با خود برد
خدا را شکر که آئینه اش را به یادگار گذاشت
تا هرگاه در آن می نگرم
اولین قطره اشک
به یاد او باشد.
***
پرده ها را می کشم و چراغ را خاموش کرده ام
مبادا همسایه سرکی بکشد
در تصویری که این آینه
فقط برای من
فقط برای ما بازمی تاباند
تصویری که آناتی بعد
مرا با خود
به خیالی آگاه تر خواهد برد.
***
تهران
مجروح شده است
از شاهرضا تا خیابان انقلاب
از فوزیه تا میدان امام حسین
از هر کجا تا هر کجا
به هر گوشه
ناله ای ارام خزیده است
-          تکان های بدی داشت
میخی با بزرگی دماوند هم نمی توانست
چنین دیوی را پای بند باشد.
تهران خسته بود
انگار که از خوابی سنگین برخواسته باشی
به خود تکانی می داد تا هوشیارتر شود.
من
مثل همیشه
پشت دیوار پنهانی نشسته بودم
و از سوراخ جن ها به حادثه نگاه می کردم
زلزله تهران را از پای درآورده بود.
***
دریغا که دوره مردانگی ها
دیرزمانی ست درگذشته است
آن روزها
افتاده را دست می گرفتند
امشبها پست می گیرند
(قدیم آخر
پلنگ زخمی را کدام شکارچی
نشان می گرفت؟!)
تهران مجروح را
تاتاری کردن
رسم امشبی هاست
بر دستی که از زیر آوار بیرون مانده است تا با آخرین نا
اشاره ای به یاری کند
پا گذشتن سربازانی از بدو،
رسم امشبی ها است
تازاندن شتر بر جنازه کودکان سرزمین تمدن.
نفرین بر مزدوران چه فایده؟!
گرچه دشنه برادر
زهرآگین تر است
و دردش بی تسکین.
آخر، قران را در آتش بسوزانی
و دودش را بخور صواب کنی
حالیکه صلوات بفرستی بر آورنده و اصحابش
هی لعن کنی جانشین را؟!
گلویم پر از خاک آوار است وگرنه:
فریاد از جهل!
و فریادتر از گوش هایی سنگین
که تصویر آیندگانی این آئینه را هوش نمی دارند
شفاف تر از این؟!
حال هی بگویند: سیاه نمایی می کند.
***
اذان صبح است و اینه باید نمازش را بخواند
میروم وضویی تازه کنم
نمازم این سحرگاهان
به امامت آینه خواهد بود.
 
 
 
 
 
کلمات کلیدی این مطلب :  آینه ، پیش بینی ، شاعرانه ، زلزله ، تهران ، مهرداد نصرتی ، مهرشاعر ، جنگ ، اعراب ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/1/18 در ساعت : 14:29:22   |  تعداد مشاهده این شعر :  663


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 16,754 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,975,354
logo-samandehi