ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شانه‌های ناهموار

شانه‌های ناهموار!

دست و آتش و دیوار؛ برق صورت حورا

ماه می‌شود تکرار، چشم‌های شب‌بو را

مثل درد می‌پیچد در خودش، ولیکن آه!

رم نمی دهد انگار، بچه‌گان آهو را

زان که شیر در عهد است، پای در گرو دارد

شرم می‌کند ازیار؛ خم نهاده ابرو را

شیشه در بغل دارد، شعله‌ها به دل؛ اما

گشته ناخن افگار، برگرفته زانو را

بعد ازان تمام عمر، خانه‌های حزن آلود

بغض‌های ناهنجار، ناله می‌زنند او را

«شب گلوی خونینی‌ست، نور می‌زند فریاد

در سیاهیِ جنگل» تک‌درخت ناجو را

تک‌درخت ناجو، نه! تک‌درخت ناجو، نه!

نور می‌زند فریاد، لانه‌ی پرستو را

لانه‌ی پرستو، نه! لانه‌ی پرستو، نه!

مرد می‌زند فریااااد! دردهای بانو را

مرد می‌زند فریاد، از وَرای نور و آب

شانه‌های ناهموار، استخوان پهلو را

مرد می‌زند فریاد، ضجّه می‌زند جنگل

مویه می‌کند شاعر، موج‌های آمو را

شب چنین غمی دارد، درد مبهمی دارد

شعله‌ور دمی دارد، شب بریده گیسو را

شب ازین سبب، شب هست، بعد ازین فضا حتا

روز کــوله‌بـــار درد، مو نمی‌زند مورا 
کلمات کلیدی این مطلب :  شعر فاطمی ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/1/10 در ساعت : 22:20:56   |  تعداد مشاهده این شعر :  753


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  سید سکندر حسینی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
درود بر خراسانی عزیز وغزل های محکم واستوارش
خدابخش صفادل
1394/1/12 در ساعت : 22:13:14
درود! خوب بود آفرین.
مرضیه عاطفی
1394/1/10 در ساعت : 23:45:13
سلام و قبول باشد انشاءالله
نگاه حضرت مادر بدرقه ی شعرتان.
همواره آیینی باشید.
یاعلی(ع)
بازدید امروز : 2,734 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,961,334
logo-samandehi