ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



روح ِ رها
هر بار دلم خواست بگویم سخن از تو،
دیدم چه بگویم وسط گریه من از تو!

اشکم بدهد کاش امانم که بخوانم 
با شروه ترین شعر، شبی، یک دهن از تو

ذرات تن پاک تو با خاک درآمیخت 
شد تازه رگ و ریشه ی دشت و دمن از تو

روزش شده صرف غم و شب سوخته غنچه
آموخته تا نحوه ی گلگون شدن از تو

روییده چه بی رنگ و رو؛ این نقش، چه نقشی ست؟!
طرحی مگر از نو بزند نسترن از تو

((من)) بار گرانی ست در آن جا که توهستی
شد یاس، که خجلت نبرد یاسمن از تو

بیرون زده از خاک که با لهجه ی لالش
حرفی بزند لاله ی خونین کفن از تو 

نوروز، بدون تو، به جز کهنه شبی نیست
ای ماه ِ نو، ای آخرِ سال کهن از تو

هم هست شکوفاشدن سرخ شقایق 
هم هست شکیبایی سبز چمن از تو؛

مشق عطش و عشق، حسین از تو گرفته است 
تکلیف صبوری و صلابت، حسن از تو 

در جربزه و جرأت زینب عجبی نیست
او شیر نخورده مگر ای شیرزن از تو؟!

جسمش نه، که روشن شده جان و دل عباس 
- آن ماه ِ برافروخته ی شب شکن - از تو

در آل کسا جز تو چه کس مرکز و محور؟
پیوسته به هم حلقه ی آن چارتن از تو 

عقل است همان خانه به دوشی که رها ماند
تا ساخت برای خودش آخر وطن از تو 

عشق است همان عابرعریان که طلب کرد
هنگام عروسیت، یکی پیرهن از تو

مکی- مدنی مشک، تو بودی و، شد آغاز
در خاطره ها ختم ِ ختا و ختن از تو

نام تو بر آن حک شد و انگشت نما گشت
در میمنت و یمن، عقیق یمن از تو

خود را به همه خلق، خدا، با تو شناساند
و آن سرّ ازل، تا به ابد، شد علن از تو

پی برده که هستی که هراسان شده است، ای
- حورای اهورایی خاک، اهرمن از تو

تو قرص قمر هستی و، روشن که سرانجام
شب، این تب ِ تاریک، شود ریشه کن از تو

تو چشمه ی زایا و زلالی، چه بگوید
جوباره ی آلوده به لای و لجن، از تو؟

آیا تو نه آنی که اگر خواسته بودی
می برد خدا هرچه ملال ومحن از تو؟

آیا به دعای تو، خدا، دفع نمی ساخت
هر سوء قضا - هرچه قدر - دفعتا" از تو؟

آیا نمی آمد به سر ِ چاه، فرشته
تا کم بکند زحمت مشک و رسن از تو؟

مأمور نمی شد ملک آیا، که بگیرد
درخانه شویی، جاروو تشت ولگن از تو؟

حق، هدیه؛ سه تسبیح، برای تو فرستاد
تا رفع شد ای راحت جان، رنج تن از تو

آن روح ِ رهایی تو که باید بسرایند
جان های جنونمند ِ بدون بدن از تو

مرغ ِ قلل ِ چارقلی، قاف تو آن جاست
زاغ از توچه گوید؟ چه بگوید زغن از تو؟

کسبش چه حلال است؛ خوشش باد، گرفته است
پروانه چو پروانه ی پرپرزدن از تو 

آتش به در ِ خانه ی تو کرده زبان باز
آغاز شده سلسله ی سوختن از تو 

فردا، تو سئوالی و صراطی و، گذشتن
نتوان به دروغ و دغل و فوت و فن از تو!

جان دادی و، نگرفت جگررا و جنم را
نه پای بکوب از تو، نه دست بزن از تو

من مویه و، نی ناله و، شب شیحه؛ خلاصه
غوغاست که برپاست در این انجمن از تو

دیوار و درش گشته سیاه ازغم وماتم
سرتاسر ِ شعرم شده بیت الحزن از تو 

بی موجم و بی لرزه؛ اگر رودم، اگر کوه
- باید بکشم منت چین و شکن از تو

از توست، به شعر من اگر شور و شراری ست
هست این دم جانسوز به ساز ِ سخن از تو 

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/1/3 در ساعت : 18:57:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  1399


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمیده پارسافر
1394/1/4 در ساعت : 21:31:22
آتش به در ِ خانه ی تو کرده زبان باز
آغاز شده سلسله ی سوختن از تو
سلام وسپاس استادگرامی.
امیر سیاهپوش
1394/1/16 در ساعت : 13:30:13
طیب الله و صد مرحبا به شما با این شعر پر مغز و منسجم
التماس دعا
محمدرضا کهن سال
1394/3/2 در ساعت : 3:19:17
درود شاعر فارس . شاعری طبع روان می خواهد و معانی و بیان که همه اینها را تو داری
پروین برهان شهرضایی
1394/1/23 در ساعت : 20:29:47
سلام .بسیار زیبا ود لنشین سروده بودید/
درپناه حق سلامت باشید
محمد حسین انصاری نژاد
1394/1/4 در ساعت : 0:26:18
سلام شاعر.
بسیارشیواوپرسوزوگدازاست این قصیده.
صله ات باحضرت ام ابیها-س-باد.
حنظله ربانی
1394/1/9 در ساعت : 20:11:36
احسنت احسنت احسنت جناب ذکاوت .
محمدمهدی عبدالهی
1394/1/4 در ساعت : 1:59:37
سلام و عرض ادب استاد عزيز
درود بر شما
بسيار زيبا سروديد
در پناه حضرت زهرا ماجور باشيد و سالي سرشار از معنويت و موفقيت در سايه آن باوني آسماني داشته باشيد
ياعلي
شکیبا غفاریان
1394/1/11 در ساعت : 15:46:10
درودها نثارتان
عبدالله عمیدی
1394/1/3 در ساعت : 20:23:14
سلام
شاعر ارجمند دریا دریا درود
ان شاالله همواره بر سفره محبت حضرت مهمان باشید
مرضیه عاطفی
1394/1/9 در ساعت : 1:1:44
سلام و قبول باشد انشاءالله.
"بی موجم و بی لرزه؛ اگر رودم، اگر کوه
- باید بکشم منت چین و شکن از تو"
عالیست. احسنت!
در پناه حضرت زهرا(س)؛ همواره آیینی باشید.
یاعلی(ع)

بازدید امروز : 189 | بازدید دیروز : 6,697 | بازدید کل : 122,579,134
logo-samandehi