ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در سوگ « مبینا »

دختر خوب من ؛ مبینا جان !


رهسپار کدام رؤیایی ...؟!


این که رسمش نبود ... بابا جان !


ما کجا و توان تنهایی ...؟!


 


 


ای مبینا فرشته ی نازم !


بعد تو پر زنان همه رفتند


از اتاقکت همه عروسک ها ...


از دو چشمم فروغ و بینایی


 


 


رفتی امّا بدان که بعد از تو


مادرت هنوز می خواند


در عزای نبودنت شب ها


وقت خواب آن نوای لالایی ...


 


 


رفتی امّا بدان که بعد از تو


شده جاری به روی نقّاشی


روی برگْ برگِ آن دفتر


اشک های زلال بابایی ...


 


 


تا تو بودی به چِشممان آمد


در و دیوار و سقف این خانه


با تو گلدان اگر چه زیبا بود


بی تو  حالا ... کدام زیبایی ؟!!


 


 


رفتی امّا شمیم تو جا ماند


آرزوهایمان به دل ها ماند


تلخی ات را نمی توان شیرین


کـــردْ با هر خیال و رؤیایی


 


 


آن قدر ناز و مهرْبان بودی


لحظه های نظاره ی چشمت


آن نگاه رئوف و معصومت


بهتر از هر غزال صحرایی


 


 


پیکرت را گرفته در آغوش


واژه های سیاه اشعارم


وَ برایت ز روی دلتنگی


می سرایم چنین غزل هایی...


 


 


می سرایم چنین غزل هایی ...


 


( در سوگ  مبینا ....


خدایش بیامرزاد .... )

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1393/12/12 در ساعت : 19:46:26   |  تعداد مشاهده این شعر :  932


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حسین وفا
1393/12/13 در ساعت : 10:43:20
دلم گرفت ...
و چشمانم ...
و ...
حرفی نیست جز تسلیت و اندوه و طلب صبر برای شما بزرگوار
سید علی مرتضوی
1393/12/13 در ساعت : 1:41:33
خدایش بیامرزد
و به حق همین شب ، آیه صبری بر دل شما نازل کند
باشد که اندکی از کثرت این داغ کم شود
بازدید امروز : 26,909 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,191,220
logo-samandehi