ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خرس های بی دندان

این برف که در گوش آسمان خوابیده

تا بزنم به جاپای رهگذری بی حواس

عشق را چون کیسه ای هر روز

 

کولی وحشی بی نزاکتی هستم که خواب را می کشد

و رابطه را می کشد

به انظار واکس زده ی عموم …

آنها که هر صبح ردایشان را

زنبیلشان را

دسته چکشان را

در بیتابی عجیب بی خویشی

پهن می کنند بر دوش صبحگاهی

زنگی با کلاسی ، که معدل اجتماعی شان

آغشته ی هیچ پشگلی نیست …
 

روی شانه هایم

از قرص نانی دزدی سفره خانه ای ساخته ام

نصف دیگر اما مخمر روزگار دلسردیست

وقتی حتی گرگی نیست

که خاطراتت را بدرد

یا شمعدان های نقره ای

که پدری مقدس ببخشند

به دست های از پینه زاری .
 

کافه چی ، گربه ها را بیشتر از من دوست دارد

چه تفاوتی بین سطلی از زباله

با مردی که جای نوک – گنحشک هاست

با مندرس بلندی که باران می باراند

اهواز می تکاند .

 

کسی که چکمه هایش گیلاس

انگشت هایش

مار های چشم تیله ای باغ های مصری اند

در بخار آبی کافه سر می خورد

آنطرف

قلب های سرخ پوشالی ست ، خرس های بی دندان

اینطرف

رد قرمزی از چاقویی پنهان

و ولگرد جو گندمی حواس پرتی

که دگمه های مشروطه اش را می بندد

و کیسه های گمنام را

تا نزدیکترین سرد خانه مشایعت می کند

بند آخر

برف ایستاده

و گوزنی تیر خورده

دوستت دارم های اتفاقی اش را

سم می تکاند .

 

www.sherastan.ir
 ولنتاین 93

کلمات کلیدی این مطلب :  شعر سپید معاصر ، وحید ضیائی ،


   تاریخ ارسال  :   1393/11/28 در ساعت : 11:28:50   |  تعداد مشاهده این شعر :  761


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 49,083 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,213,394
logo-samandehi