ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بیاد یوم الله بیست و دوم بهمن 1357
یـاد آوریـم خـاطــره هـای گـذشتـه را
گل واژه های سرخ به ماتم نشسته را
یـاد آوریـم آن شب خونیـن وهـولناک
یـاد هــزار نخل تناور به روی خاک
یـاد آوریـم تیـره تـر از شـام، روزها
ایّـام نـالـه هـا و فـغـان هـا و سوزهـا
روزی که دیـوسایـه بـراین مرزوبوم داشت
بـیـگانه سـخـت بـر وطـن مـا هـجـوم داشت
روزی کـه عِـرقِ مِلّـیـت و دیـن نهـفـته بـود
روزی که عزّت و شرف از دست رفته بود

آزادگان اسیـر و فــرومـایـگان امــیــر
موسی زخانه رانده و فرعون برسریر
آواره  گـشتـه مـردم آزاده از وطــن
بی اعتبار دانش وعلم و کمال و فـن
بـرآشیانـه جغـد ستـم لانه کـرده بود
دشمن درون خانه ما خانه کرده بود
فریادها به حنجره محبوس گشته بود
سنگ ستم به پنجره مأنوس گشته بود
بیـمـار را امــیـدِ شفـائی دگــر نبـود
بر زخمِ دل نشان ز دوائی دگر نبود
مـحـبـوس در گلـوی خطـیـبان کلام بود
غرقِ سفینه صحبتِ هرخاص وعام بود

در آن شبِ سیاه و خطرناک وغم فزا
از مـاورای ظلـمتِ آن تــیـره شب ها
نـوری بسان بـرق جهـانسوز بـردمیـد
تا پرده های ظلمتِ شب را زهم درید
مـردی زنسلِ پاکِ پیمبـر ظهـور کرد
موسی صفت زنیلِ اسارت عبور کرد

تیری گرفت و بازوی مردی کمان کشید
زنجیــرهـای جهـل، ز پـای زمان بُـریـد
سُکاّن انـقـلاب بـه دست امام شد
پیغـام داد عصرِ اِسارت تمام شد
یـاد آوریم آن شبِ پـر اضطراب را
آن لحظه های داغِ پر از التهاب را
آن شب گذشت ثانیه ها سست و کَرخ بود
آبـستـنِ  حــوادثِ  شیـریـن و تـلــخ  بـود
عِـفـریتِ شب ،همدم شیطانِ دهر بود
در دستِ خصمِ ملّت ما جام زهر بود
تصمیم بـود ریشه مـا زیر و رو شود
فــریاد هـا بـریـده هـمـه در گلـو شود

این نخلِ پُر صلابت و با اقـتـدار و نو
با داسِ جهـل و تیـشه غفـلت شَوَد درو
فجری دمید و بهمن عزّت ز ره رسیـد
برقی جهید و پرده شب را زهـم دریـد
تیـغ علـی بـه دستِ خـمیـنی بت شکـن
از ریشـه کـنـد بنــیه و بنـیاد اهـــرمـن
جِیشِ فـرشته بر سرِ دشمن هجوم کـرد
دیـوِ ستم فـرار از این مـرز و بوم کرد
امیـد بـود آنکـه پس از درد و رنـج هـا
آیـد بـرون زگـوشه ویــرانه، گـنـج هـا
خشکـیده نخـلِ مـام وطـن بارور شود
از قطره قطره خونِ شهیدان ثمر دهد
آوُخ ز کِید و خدعه زور و زر ونفاق
بـرخـاست آتش ستـم از کشور عـراق
ده سال جنگ وغارت و بحران والتهاب
تحمـیـل شـد به دست اجـانب بـرانـقـلاب
کاری که آن نواده شوم یـزید کرد
روی سیاه قوم مغول را سفید کرد

سی سال دیـده در رهِ دلـدار دوختیم
در شعـلـه هـای آتـشِ بیـداد سوختیم
تـا شاهـدِ وصال در آغـوش برکشیم
جامی زدستِ ساقی گلنوش سرکشیم
دشمن کنون به سینه ما سنگ می زند
دیـوانه وار بر هـمه جا چنگ می زند
هر دم به فکر توطئه های مجّدد است
فکـرش فـنـای مکـتبِ آل محـمّـد است
اینک تمـام لشکرِ شیـطان شده بسیج
از بهر غارت آمده مغرور در خلیج
این ابرهه است آمده با خشم و کینه ور
با فکـرِ شـومِ  تازه تـری بسته او کـمـر
ابعـاد فتـنه را بنگر تا کجا شده
شیطانِ دهر وارد اُمُّ القُری شده

در سرزمین وحیِ خداوندِ لامکان
هستـند در امان ،دریغـا حـرامیان
جائی کـه هست زادگه علّتُ الـوجود
گشته محل و مأمن و جولانگه یهـود
غیرت چه شد؟ حمّیتِ اسلام در کجاست؟
انسان اگـر بمیـرد از این ماجـرا رواست

باید که در جهان ز حقیقت قیام کرد
روز سیاه دیـو ستم را چـو شام کرد
اکنـون که نیست رهـبـرجاوید انقلاب
اکنون که رفت آن خَلَفِ پاک بوتراب
شکــرِ خـدا که از مـددِ ذات کــردگار
پرچم به دست خامنه ای مانده برقرار

وقت است تا لوای حسینی بپا شود
وقت است تا قـیـام خمیـنی بپا شود
با اتفاق و وحدت واندیشه ی نوین
دائرشود حکومت اسلام و مسلمین
شعرِ تـو ای "امیـری" سَر، در خطِ امام
نغزاست و با حلاوت و شیرین، والسلام

 

کلمات کلیدی این مطلب :  ،


   تاریخ ارسال  :   1393/11/14 در ساعت : 0:52:15   |  تعداد مشاهده این شعر :  914


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 1,735 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,222,942
logo-samandehi