ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ترکمن صحرا
 گره می‌خورد اگر مویت به یال اسب‌ها در باد
نسیم ترکمن‌صحرا فقط بوی تو را می‌داد
تو با چشمان خونریزت اگر آشوب می‌کردی
به دنبالت قشون ترکمن‌ها راه می‌افتاد
خروش مادیان‌ها دشت را در خویش می‌رقصاند
خروش مادیان‌ها بود و هی فریاد... هی فریاد...
مسیر کوچ را گم کرده‌ام در چشم‌های تو
نگاهت می‌برد این ایلیاتی را به عشق‌آباد
جنون صحرا به صحرا می‌برد با خود مرا چون عشق
جنون صحرا به صحرا می‌برد، تا هر چه باداباد...
طنین نام تو پیچیده در آواز کولي‌ها
مگر آوازهای بومی‌ام را می‌برم از یاد!؟
کنار آتش این کولیان با من شبی سر کن
اگر ‌چه فال تو خاکسترم را می‌دهد بر باد...
علی اصغر شیری
  
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1393/11/13 در ساعت : 11:43:39   |  تعداد مشاهده این شعر :  480


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حسین وفا
1393/11/13 در ساعت : 16:22:14
سلام و سپاس از شما شاعر توانا جناب شیری
غزل زیبایی مهمانتان شدم
سربلند باشید و شاعر
عبدالله عمیدی
1393/11/13 در ساعت : 13:37:57
سلام
مسیر کوچ را گم کرده‌ام در چشم‌های تو
"تو ای بر باد داده فرصت دیرینه ی فرهاد"
خیلی لذت بردم
پیچ کوچه های بی دیوار مسیر کوچ را با آه در ذهنم تداعی کردم
موفق باشید
صمد ذیفر
1393/11/15 در ساعت : 22:8:11
سلام.
درودتان جناب شیری عزیز .
سروده خوب و با احساسی است
برقرار باشید ان شاء الله
مرضیه عاطفی
1393/11/13 در ساعت : 23:48:16
"طنین نام تو پیچیده در آواز کولي‌ها
مگر آوازهای بومی‌ام را می‌برم از یاد!؟"
اله یار خادمیان
1393/11/15 در ساعت : 15:8:51
بسیار زیبا طیب الله
بازدید امروز : 12,212 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,233,419
logo-samandehi