ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مرگ بر فراموشی

به تو روشن شده ست چشمانم گرچه لب بسته ای به خاموشی
دست سودابه ات به پا کرده ست آتشی بر منِ سیاووشی
تا شمیم تنت رسید به من، گشت تکلیف جان من روشن
شام تا روز بی قرار شدن،  روز تا شام خانه بر دوشی   
همه ی عمر شادی و غم بود آن چه داد و ستد برایم بود   
بر دل من بهای سنگینی ست این که من را به هیچ بفروشی
تو خودت را به خواب خوش زده ای، بخت اما همیشه یار تو نیست     
گرگ، دلسرد از شکار تو نیست تا تو سرگرم خواب خرگوشی
یا به رود ارس تنی بسپار ، یا بده تن به سرنوشت بدت  
 چون هما از همه بریده شدن  بِه که با هر سگی همآغوشی 
تخم حسرت به سینه کاشته ایم، گویی از ابتدا نداشته ایم
من زبانی برای حرف زدن تو برای شنیدنم گوشی
  حبه ی دل به ریسمان تو بود که گسستی و بردی از یادم  
زنده باد آن به بند افتادن ، حبذا  مرگ بر فراموشی

کلمات کلیدی این مطلب :  شعر ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1393/11/9 در ساعت : 21:19:45   |  تعداد مشاهده این شعر :  380


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 7,625 | بازدید دیروز : 7,962 | بازدید کل : 123,461,874
logo-samandehi