ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



( طنز ِ اداری )

( طنزاداری )

روزا تا شب می شینم  من ، پشت میزم تو اداره
تا که ارباب رجوعی ، مشکلی پیشم بیاره

گر چه من تو حلّ ِ مشکل ، تا حدودی کهنه کارم
مشکل از مردم شنیدن ، اشکِ چشمو  در میاره

شیر یا خط شده کارم  ،  تا بجویم راه حلی
یا اگر پیدا نکردم  ،  گیر می دم  به استخاره

مشتری وقتی که اومد  ، یه کمی از ظهر گذشته
بش می گم فردا رجوع کن ، حالا که وقت ِ ناهاره

می چینم پرونده ها رو ، پوشه پوشه روی میزم
تا نگن مردم  فلانی  ، راس را س را می ره بی کاره

بچه هایِ نازنینم ، که همش پیشم نشستن
می کنن پرونده ها رو تیکه تیکه ، پاره پاره

هی میاد برام  تذکر ، بچه هاتو کنترل کن
غیر ازین هم مگه داره ،  آدم بی چاره چاره ؟

زیر ِ میزی نمی گیرم ، روی میزی هم نمی خوام
مگه این که کاردرستی  ،  هدیه ای برام بیاره

کی می گه من چاپلوسم  ، با رئیسم سازگارم
نبضش افتاده تو دستم ، حسِ مون  از یه عیاره
 
می دونه اهل فرارم  ، ولی چشما شو می بنده
گیر به من نمی ده هرگز ، خودشم کم نمیاره

کارو کسب ِ کارمندی ، غیر ِ پاداش و حقوقش
سختیا ش مف نمی ارزه  ، کوه ُ از پا در میاره

این همه جون می کنیم ما ، این همه مایه می ذاریم
باز می گین  مشتریا مون ، راضی نیستن از اداره

محمد روحانی  ( نجوا کاشانی )


موضوعات :  طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1393/11/9 در ساعت : 18:2:8   |  تعداد مشاهده این شعر :  1328


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  پیرمرد رهگذر     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
من « نوکر رجوع » ام ، ارباب ؟ شخص عالی - چندیست ول معطل ، حیران در این حوالی * ای بانکدار والا ، عالیمقامِ مالی - چون می شود به نزدت ، معروض داشت حالی ؟ * کرباس پوش یزدم ، ای که ز شهر قالی - تجمیع کرده ثروت ، هم مال و هم منالی * با آرزوی آنکه ، از ناکسان ننالی - آیا شود زمن هم ، پرسید گاه حالی ؟! * محتاج زر به رطل ام - بفرست هردوسالی * منهم سپاس دارم ، مدیون لطف عالی * حقٌا که در مروٌت ، یکتا و بیمثالی - نجوای شهرکاشان ، کلٌا که داشت تالی * امشب هوس سرم زد ، در لحظه و مجالی - گفتم که شعر اگر نیست ، یک بستن است ، خالی ! . *
مهدی حق طلب
1393/11/10 در ساعت : 23:17:39
سلام بر استاذ بزرگوار
آفرین و دست مریزاد بایذ گفت
حض بردم
امیذوارم بتونم از تجربیاتتون استفاده کنم
مانا باشید
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1393/11/11 در ساعت : 21:29:3
سپاس از حضو ر و ابراز محبتتان
محمدمهدی عبدالهی
1393/11/10 در ساعت : 12:23:28
سلام و عرض ادب جناب روحانی بزرگوار
درود بر شما
زیبا بود
شاد و سربلند باشید
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1393/11/10 در ساعت : 15:1:55
درود و سلام خدمت جناب عبدللهی عزیز
...
حدیث عشق توان گفت با زبان صریح
بیان آینه ها با زبان طنز خوش است
موفق باشید
حسین وفا
1393/11/10 در ساعت : 11:45:48
سلام استاد عزیز
سپاس از شما
طنز ظریفی بود و البته شمایی از اکثریت ادارات و کارمندانش
تا حدی که اگر در جایی کارمندی بدون اتلاف وقت و با تعهد کارش را انجام بدهد ، آدم تعجب میکند که چرا جنس این فرد با سایرین تفاوت داشت !!!
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1393/11/10 در ساعت : 14:57:46
درود بر جناب وفای بزرگوار ، از حضور و حسن التفاتتان سپاس
به طنز گر ندهم بنده گاهگاهی دل
تمام هستی من می شود پر از مشکل
ازین قرار دل آرام می شود گاهی
خوشا به حال تو کز حال طنز آگاهی
برقرارباشید
بازدید امروز : 22,095 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,980,695
logo-samandehi