ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عشق
 

عشق
چگونه عشق را پنهان کنم وقتی غزل های من از عطر تو سرشارند
چگونه، ها! بگو، وقتی که این آیینه ها در سینه تصویر تو را دارند
چگونه می شود خاموش باشم؟  در دلم آتشفشان عشق، فعال است
گریزم نیست از این سوختن، وقتی که حتی ابرهای من عطش بارند
ببین از شب پرم ای صبح من برگرد و رو در روی من بنشین و بگشا پلک
که می خواهم ببینم باز هم در حلقه صبح تو شب هایم گرفتارند
" اگر دست محبت سوی کس یازم به اکراه آورد دست از بغل بیرون"
بیا چتر نوازش بر سرم بگشا که در من ابرهای گریه می بارند
" منم من، شهریار شهر سنگستان" گیاهی رسته از سختای یک صخره
و چون سهره پرم از آسمان اما همه بر گرد من سنگند دیوارند
شنیدم از پرستوها که آن سو سرزمینی هست نامش آفتاب آباد
و خواهم دید، اگر دستان تو دیوار مه را از میان راه بردارند
همیشه گفته ام ای آفتاب من!  برایم نردبان آسمانی تو
و  با خود قطره ها را می بری تا اوج اگر که دست در دست تو بگذارند
یقین دارم که از این گونه بودن، بر سر ما آسمان آوار خواهد شد
مگر ای مهربانم آسمان را باز دستان دعای تو نگهدارند
  
حسین عبدی-گرگان
کلمات کلیدی این مطلب :  حسین عبدی گرگان ، غزل عشق ، آتشفشان ، آسمان ، آفتاب ، سهره ، دعا ، یقین ، صبح ، ابر ،


   تاریخ ارسال  :   1393/11/8 در ساعت : 10:3:2   |  تعداد مشاهده این شعر :  854


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1393/11/9 در ساعت : 3:7:23
سلام و عرض ادب جناب عبدي عزيز
درود بر شما
بسيار زيبا سروديد
شاعرانه هايتان مستدام
حسین عبدی
1393/11/9 در ساعت : 21:3:57
درود بر جناب عبدالهی بزرگوار
از محبت شما برادر ارجمندم ممنونم
سرفراز باشید
خدابخش صفادل
1393/11/8 در ساعت : 12:8:24
درود!خوب بود.اگرچه طولانی شدن رکن مفاعیلن کمی تا قسمتی خسته کننده است. مخاطب تا به پایان مصرع می رسد تصاویر ومفاهیم پیشین انگار یادش می رود.به هرروی ببخشید.
حسین عبدی
1393/11/8 در ساعت : 12:21:54
سلام و سپاس
زنده باشید
حسین وفا
1393/11/8 در ساعت : 10:51:11
سلام و عرض احترام دارم جناب عبدی شاعر بزرگوار
شعر زیبایی مهمانتان بودم
درود بر شما
حسین عبدی
1393/11/8 در ساعت : 12:21:13
درود و ارادت خدمت برادر بزرگوارم
ممنونم از محبت شما
سرفراز باشید
بازدید امروز : 29,111 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,987,711
logo-samandehi