ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



فقط یک قید دارد عشق !!!


کنـــــد جـــــلاد بی پـــــروا جـــــدا گر بند از بندم



که من یکدم به غــیراز دوست دل بندم ، نمی بندم



چنـــــانم دل ربود از کف فســون و مکر چشمانت



که تا محشر به حیرت غرقه از این مکر و ترفندم



نصیبم سیــــنه چاکـــــی از جنون شـد بی محابا از



همــان روزی که من این سینه را ازعشقت آکندم



جنـون اکنونم از صدها خــرد ورزی اسـت لازمتر



چه باکـم زین که زین پس مردمان دیوانه خوانندم



تـــــبر بر دوش فـــرهادم اگـــــر خــوانند شیرینت



توئـــــی لیــــلای من مـــــردم اگــر مجنـون دانندم



مـــــن از روز ازل احســــاس کردم عاشقت هستم



سرشتـــه ست از خماری های عشقت گل خداوندم



به خــــونم تشنــه ای ای دشنه آیا ؟ جانم ارزانیت



بیـــــا نوشانمــــت صــــد شهــد از صهبای آوندم



به قربـــــانگاه چشــمان تـــو جان آورده ام هرگز



نه آنـــــم مــــن که قوچی را بــــیارم جای فرزندم



خیالـــــت را به صدها گنــج قارون هم نخواهم داد



شـــرر گر بر سر از هفت آسمـــان پیوسته بارندم



به قـــــاب آئینــه وار از آن خیـــــالت را دلم گیرد



که امّـــــید اســـــت دستــــانت غبار از رو زدایندم



فقـــــط یک قـــید دارد عشق آن هم قـــــید لاقیدی



      بحـــــمد الله و المنــــّة به قیـــــدش بنـــــده پابندم


کلمات کلیدی این مطلب :  فقط ، یک ، قید ، دارد ، عشق ، !!! ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/6/16 در ساعت : 16:21:21   |  تعداد مشاهده این شعر :  1504


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد وثوقی
1390/6/16 در ساعت : 21:34:8
سلام جناب حاج محمدی گرامی
این دست اشعار برای امثال من که ادبیات رشته ی درسی ش ان است طعم خاصی دارد. دست مریزاد. پیشنهاد می کنم در مصرع پایانی به جای «بنده» از کلمه ی دیگری استفاده کنید. من «سخت» را پیشنهاد می دهم. عفواً یا اخی الاستاذ.
مستدام باشید.

***********
پاسخ : دوست بزرگوار و عزیز جناب وثوقی از نظر لطف شما ممنونم / در مورد کلمه ی ( بنده ) چون در کنار کلمه ی ( پابندم ) واژ آرائی دارد و شما که رشته ی تحصیلی تان ادبیات است باید آن را درمی یافتید همان آرایش ضبط شده زیبنده تر است .
عباس خوش عمل کاشانی
1390/6/16 در ساعت : 17:48:15
*سخت محظوظ شدم.

*****************
پاسخ : این نظر لطف شما دوست گرامی و مفضال است . سپاسگزارم
یوسف احمدی
1390/6/17 در ساعت : 12:50:40
سلام جناب حاج محمدی.غزل خوبی از شما خواندم.البته نمی دانم فرهاد تیشه در دستش بود یا تبر و نمی دانم فرق تیشه و تبر را نیز!
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد.....
موفق باشید
***********
پاسخ سلام بر شما جناب یوسف احمدی عزیز / مولوی گفته : خسرو وداع ملک خود از بهر شیرین می‌کند فرهاد هم از بهر او بر کوه می‌کوبد کلند
همچنین :
خسرو جانی و جهان وز جهت کوهکنان
با تو کلندی است گران جز که به فرهاد مده
نظامی میگوید :
تو ساغر می‌زدی با دوستان شاد
قلم شاپور می‌زد تیشه فرهاد
و
در کتاب شاهنامه اثر فردوسی از مردی به نام فرهاد سخن به میان می آید که عاشق زنی به نام شیرین می شود، بر اساس آن افسانه خسروپرویز به فرهاد دستور می دهد که دور کوه بیستون را برش بزند تا به آب برسد و اگر موفق شد می تواند با شیرین ازدواج کند. پس از سال‌ها و حذف نیمی از کوه آب پیدار می‌شود و در این بین خسرو به فرهاد خبر می‌دهد که شیرین فوت کرده است. فرهاد از جا در می رود و تبر را به بالا می اندازد و در اثر ضربه تبر در جا می‌میرد.

سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/6/17 در ساعت : 2:56:37
سلام آقای حاج محمدی بزرگوار
غزلی زیبا و تأثیر گذار
درپناه حق پیروز باشید وسرفراز
**********
پاسخ : نظر لطف شماست سید بزرگوار جناب ابوطالبی نژاد . سپاسگزارم
مصطفی پورکریمی
1390/6/18 در ساعت : 1:28:1
سلام جناب حاج محمدی عزیز
بسیار زیبا بود با موسیقی ای دلنواز ..

***********
پاسخ : نظر لطف شماست دوست عزیز جناب پور کریمی / سپاسگزارم
سیاوش پورافشار
1390/6/16 در ساعت : 19:49:10
سلام محضر شاعر جناب حاج محمدی
اشعار زیبای شما قابل خواندن هستند و این غزل هم از این قاعده مشتنثنی نیست
تـــــبر بر دوش فـــرهادم اگـــــر خــوانند شیرینت

توئـــــی لیــــلای من مـــــردم اگــر مجنـون دانندم
**********
پاسخ : نظر لطف شماست جناب پور افشار عزیز / سپاسگزارم
برزو علی پور (خودکار کم رنگ)
1390/6/17 در ساعت : 9:21:7
سلام جناب حاج محمدی گرامی
به قربـــــانگاه چشــمان تـــو جان آورده ام هرگز
نه آنـــــم مــــن که قوچی را بــــیارم جای فرزندم
آفرین این که در بیت مزبور روایتی دیگر از یک واقعه را تالیف فرموده اید زیباست زیرا شما کفایت به بازتولید نفرموده اید و آفرینشی عمل کرده اید .
ولی این جانب با خیلی از کلمات شعری شما مشکل دارم روح خوابیده بر زبان شعری شما طراوات امروزی کمتر دارد اما از نظر سایر عناصر و ویژگی های شعر زیبا کار می کنید کمی زبان شعرتان را با طراوت تر بفرمایید عالیست.
موفق باشید .
با احترام _ خودکار کم رنگ

***********
پاسخ : سپاسگزارم دوست عزیز جناب علی پور . درست می فرمائید . چشم تمام تلاش خود را بکار خواهم گرفت . از بذل عنایت و نظر صائب شما سپاسگزارم.
ناصر عرفانیان
1390/6/16 در ساعت : 18:45:43
باسلام وادب واحترام جناب حاج محمدی عزیزبسیار استفاده کردیم عالی واستوار این غزل دارای ارزش های والایی است البته در نگاه نخست احساس فردی را صدا می کند
موفق و در پناه حق باشید

***********
پاسخ : از بذل توجه و تشویقات شما بزرگوار سپاسگزارم
علی سعادتخانی
1390/6/17 در ساعت : 9:14:2
غزلی زیبا و استوار بود دوست گرامی
لذت بردم از نوشیدنش قربان
**********
پاسخ : سپاسگزارم از نظر لطف شما دوست عزیز
بازدید امروز : 35,825 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,994,425
logo-samandehi