ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



وصيت نامه
دیشب از وحشت بیداری
خودم را به خواب زدم
قبل مردنم یک بار
به تنم گلاب زدم

صبح که پاشدم دیدم
مرده ام بدون هیچ تعارف
قصه ي من تمام شده بود
زندگی بر تو صدهزارن تف

حال ، من مرده ای سردم
روی تخت خویش خوابیدم
ساکت و سر به زیر و آسوده
نعش خود را به گوشه ای دیدم

روح من دست به کاغذ شد
تا دو خط وصیتی بکند
جای تقسیم مال و اموالم
این وصیت نامه شعر بشود

مردمان خوب دور و برم
حرف هایم را عمل بکنید
از اینجا به بعد شعرم را
اگر که خیلی به فکر منید

کفنم پیراهنم باشد
ای شماهایی که بیدارید
کاغذ پاره ي شعرم را
توی قبر خودم بگذارید

شیون و گریه زاری را
بگذارید برای بعد
موقع عیش و نوش شماست
بَه ، به این هوای بد

من خودم هم کمی مضطربم
کاش میشد که دود میکردم
بسته ی بهمنی را که ...
بی تو غرق رود میکردم

نه نمیتوان برگشت ...
کالبد بی حس و عاطفه ام
باید اینجا بدون او !!
هی به خودم فحش بدهم

این چه کاری بود من کردم
عقل تو کجاست ای شاعر
خودکشی کردی میان شعری که
می رود رفته رفته از خاطر

باید اینجا به فکر خود باشم
مردنم چه لذتی دارد
حیف ، نیستی ببینی که ...
نعش من چه عزتی دارد

روی دست ها می چرخد
شاعر خوابیده در تابوتم
گویی شوق آسمان دارد
قلب صاف و ساده ی شوتم

سهمم از تو مردن شد
سهمم از جهان غم بود
یک نفر گفت زیر تابوتم
کره خر چقدر آدم بود

کره خر چه نسبت خوبیست
خر شدن حال دیگری دارد
چون بهشت برای خران
یک در دیگری دارد !

مردمان خوب دور و برم
مرگ یک حقیقت تلخ است
قهوه ای که باید خورد
چشم از این جهان باید بست
کلمات کلیدی این مطلب :  سجاد صادقي ابوزيدآبادي،من ارديبهشتي ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/10/21 در ساعت : 22:59:50   |  تعداد مشاهده این شعر :  573


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

خدابخش صفادل
1393/10/22 در ساعت : 9:30:23
درود!وزن وموسیقی رعایت نشده.
بازدید امروز : 29,185 | بازدید دیروز : 35,818 | بازدید کل : 124,580,489
logo-samandehi