ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آشنا با عشق
شب بود و بغض لحظه ها سنگين   بي تاب و غمگين جان عاشق ها
در باغ ايمان چشمه ها بي آب       پژمرده و زخمي شقايق ها

شب بود و خفاشان شب بيدار     شمع و گل و پروانه ها بيتاب
خشكيده بر لب ها گل لبخند   دشت رهائي تشنه و بي آب

ناگاه مردي از حرم برخاست    نامش محمد (ص)، آشنا با عشق
فرياد زد (قولوا) جهان خنديد   گشتند مردم همصدا با عشق

در منجلاب ظلمت و زشتي  سرچشمه ي جوشان ايمان بود
در سرزمين جهل و ناداني   داناترين انسان دوران بود

نامش نسيم مهر يزداني   بويش شميم باغ مينو بود
در بين آن نامردم نادان   تنهاترين انسان حق جو بود

در سرزميني اينچنين بيرحم  مردم لقب او را امين دادند
واحيرتا او را چنين نامي   در آن ديار و سرزمين دادند

مردي سراسر شور و دلتنگي     مانند اسماعيل و ابراهيم
مردي خدائي ، بت شكن، بي باك     فرزند اسماعيل و ابراهيم   

مي ديد دژخيمان جاهل را     در دست هاشان كينه و شلاق
در خلوت خود گريه سر مي داد  در مرگ عشق و مردي و اخلاق

در شهر جلادان بي ايمان       بسيار دختر دفن شد در گور
مي ديد آن مرد اين بدي ها را    مي شد غمين و خسته و رنجور

بر لب شعار رستگاري داشت   آن آخرين پيغمبر دوران
در چشم هايش برق دانائي   در سينه ي سوزان خود قرآن

در دست هايش شاخه هاي عشق  در قلب پاكش نور ايمان داشت
در آن كوير خشك تفتيده     آرامشي همرنگ طوفان داشت

آمد گرفت از مردمان شلاق    لوح و قلم در دست مردم داد
با عزم راسخ ، جسم و جان ها را     از بندگي ، از غم نمود آزاد

قومي سراسر رادمردي ساخت    از مردم بي دانش و خونريز
تا رستگاري برد امّت را    با آيه هاي ناب و روح انگيز

امروز از گلدسته ها جاريست      آهنگ زيباي اذان عشق      
جانم فدايت اي سراسر نور   اي داستان جاودان عشق
کلمات کلیدی این مطلب :  حرم ، ابراهيم ، عشق ، محمد(ص) ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/10/20 در ساعت : 17:8:4   |  تعداد مشاهده این شعر :  815


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1393/10/20 در ساعت : 22:18:35
سلام و عرض ادب بزرگوار
درود بر شما
عيدتان مبارك
ماجور باشيد
...
از حضور گرمتان سپاسگزارم.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1393/10/21 در ساعت : 18:56:10
زیبا سرودی شعر شیرین را
زیبا تر از آن رویش دین را
وصف محمد گفتی و تغییر
در عادت قومی بد ایین را
نوری که با اعجاز روشن کرد
آیینه ی طاها و یاسین را
عرضی ندارم جز دعای خیر
با جان و دل می گویم آمین را
.......
دست مریزاد و یرقرار باشید
...
از اين جواهراتي كه شعر اين شاگرد را مرصّع نمود ، صميمانه سپاسگزاري نموده و به احترام اين عبور ، دفتر دل و چشمم را خانه تكاني مي كنم و با سرشك شوق رهگذار گونه را آب مي پاشم.
خدابخش صفادل
1393/10/21 در ساعت : 19:53:15
درود. چارپاره ات را خواندم.کمی تاقسمتی رو بود. وضوح داشت.روبودن ازشعریت کار می کاهد.کتمان شعررا خواستنی می کند واز شعار فاصله می گیرد.
...
سلام پير خردمند و خردورز . راهنمائيتان را به ديده ي منت بكار خواهم بست . در كار بعدي ملاحظه فرمائيد.
بازدید امروز : 30,492 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,194,803
logo-samandehi