ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



رسول مهر
رخساره ی شیرین تو خورشید درخشان
هر روز جهان روشن از این چشمه ی تابان

در زمزم گیسوی تو موجی ست که بی شک
در هر قدمش راه نجاتی شده پنهان

توبای قدت رفته ازآفاق به بیرون
ازدیدنت عالم شده انگشت به دندان

آتشکده از شرم حضورت شده خاموش
پیداست "اذا زلزلت الارض" به ایوان

سرسلسله ی رحمت و بخشایش و لطفی
بخشیده خداوند به تو خیر فراوان

هرکس که به دل ذره ای از مهر تو دارد
بر او نگذارد اثری آتش سوزان

در اوج فتوحات کریمانه گذشتی
چون ابر رئوفی و به کردار چو باران

از خلق عظیمت چه بگویم؟ که همین بس
در سینه ات آیات الهی شده مهمان

صد معجزه داری پس آن صورت گلگون
هر خنده ی تو محشر کبراست به قرآن

سلمان همه ی عمر به دنبال خدا بود
تا دید تو را، پلک نزد، گشت مسلمان

محتاج تماشای توایم ای به فدایت
حتا شده یک لحظه ز ما روی متابان


محمد فرخ طلب فومنی



   تاریخ ارسال  :   1393/10/19 در ساعت : 18:58:18   |  تعداد مشاهده این شعر :  766


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

شهاب الدین رهنما
1393/10/21 در ساعت : 0:15:14
آفرین دوست من
تا دید تو را ، پلک نزد، گشت مسلمان
محمد فرخ طلب
1393/10/21 در ساعت : 1:58:24
سپاس فراوان
زنده باشید
بازدید امروز : 18,556 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,977,156
logo-samandehi