ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



اهد احمد
به مناسبت سالگرد شهادت احمد شاه مسعود

سپهسالار احمد شاه مسعود

پکول[1] از سر به خاک افکند و فرمود:

"به نام آن که جان احمد از اوست

بقای دود مان احمد از اوست

اگر روزی ز خاک میهن من

بماند این قدر بی قید دشمن

بیفشارم بر آن چون بیستون پای

نجنبم گر جهانی جنبد از جای

پی آزادی میهن بجنگم

وگر از خون دل سازند رنگم..."



سپاهی چشم سوی آن کله بود

که روی خاک مثل قرص مه بود

سپس آن شیرمرد پنجشیری

شهید صدق استاد دلیری

به تعظیمی کله از خاک برداشت

وطن را گوئیا بر فرق بگذاشت














--------------------------------------------------------------------------------

[1] پکول - نوع کلاه

کلمات کلیدی این مطلب :  اهد ، احمد ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/6/14 در ساعت : 19:50:23   |  تعداد مشاهده این شعر :  1030


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مهدی فرزه (میم. مژده رسان)
1390/6/14 در ساعت : 21:9:55
سلام.

شعر شما حسن مطلعی زیبا و حسن مقطعی بسیار زیباتر داشت .

...

سپس آن شیرمرد پنجشیری

شهید صدق استاد دلیری

به تعظیمی کله از خاک برداشت

وطن را گوئیا بر فرق بگذاشت


موفق و موید و سلامت باشید.
-----
درود خدمت شاعر گرامی جناب فرزه!
از حسن نظر شما ممنونم. این شعر بی کم و افزون نقل یک رفتار واقعی مشهور موصوف است و هر حسنی که هست در اصل آن رفتار است.
خداوند یار شما باد.
عبدالله امان
1390/6/15 در ساعت : 23:31:40
درود مجدد استاد
در عنوان تان شما (احد احمد)ذکر کردید
بین احد و احمد در (م) فرق است این (م) چیست؟
----
تشکر. اشتباه تایپی است. اصل "اهد احمد" است. تصحیح خواهد شد.
سیاوش پورافشار
1390/6/14 در ساعت : 23:54:21
سلام و عرض ادب محضر شاعر گرامی جناب وهاب نیا
شعر قوی و صمیمی بود یاد بزرگان برای انسان بزرگی می آورد یاد بزرگان اصالت و ارزشها را پررنگ تر می کند آفرین
به تعظیمی کله از خاک برداشت

وطن را گوئیا بر فرق بگذاشت
---------
سلام جناب آقای پورافشاری ارجمند.
از توجه شما سپاس دارم.
در پناه حق.

م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/7/10 در ساعت : 18:56:8
سلام و عرض ارادت
شعری سزاوار و باشکوه برای بزرگمردی ارزشمند
پویا و پایدار باشید
------
با سلام و سپاس فراوان.
رضا کرمی
1390/6/15 در ساعت : 20:53:2
درود استاد وهاب...روح حماسی و پر التهاب شما الحق که حق مطلب را در ستایش آن دلیر مرد ادا کرده است...دست مریزاد.
---------
با سلام و سپاس آقای رضا کرمی عزیز.
نظر واقعا ارزشمند شما باز هم نشان خلوص قلبی جناب عالی است.
در پناه حق.
عبدالله امان
1390/6/15 در ساعت : 20:54:44
درو بر استاد گرامی


گرپکول کج نهادی سِری از مسعود دان
کو شهید عبرت بود در کشاکش های زلف
بیخود


تشکر ازین که یاد از این شهید قهرمان نموید
ما از کسانی بودیم که ایشان بار ها دیدار نموده بودیم
و ایشان برای من خیلی ارادت داشت در زمان طالب ها بار ها
پنجشیر رفته بودم و برای ایشان بار ها غزل سروده بودم
و مرا پسر خود خوانده بود همیش کتاب بیدل و حافظ را میخواند
و یگان بار غزل های مرا هم مرور میکرد مرا میگفت که تو تمام غزل را
تصوفی میسرایی از همین عادتم خوشش می آمد
میکفت این دنیا خیال بیش نیست و در باره خودشناسی بامن سخن میگفت
وانسان افتاده و شکسته بود
و همیش این بیت از بیدل را میگفت
هر کی آمد سیری یاسی زین گلستان کرد و رفت
گر همه گل بود خون خود به دامان کرد و رفت
_-----------

درود شاعر گرامی جناب عبد الله بیخود.
تشکر که بر اطلاعات بنده در باره آن شهید بزرگوار افزودید. خیلی جالب بود. جالب بر ای من این است که در باره احمد شاه مسعود از همه کسانی که اورا دیده اند تنها حرف های توصیف آمیز شنیده و خوانده ام. حتی از روس ها و اروپا ی ها. همچنین جایی خواندم که کسی به ایشان می گوید: مگر جبهه جای شعر خواندن است؟ ایشان می فرماید: ما در دفاع از همین شعر این جا استاده ایم.






حمید حمزه نژاد
1390/7/6 در ساعت : 15:19:56
سلام
با یک مثنوی به روزم ومنتظر نگاهتان
بازدید امروز : 1,132 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,222,339
logo-samandehi