سلام و درود-گاهی از یک پنجره میشود یک منظره راتماشا کرد -گاه چندین منظره -گاه هیچ-وگاه شیشه های غبار گرفته ای از خودپنجره که فقط -هستند-!!اینکه مخاطب از چه دریچه ای و چگونه نگاه کند گاه در کارهاییکه میتوان به نوعی در زمره ی کار کوتاه درشعر قرار داد,مسئله ای قابل تامل است.نمود داستانی وفضای تعریف درشعر در همواره های تاریخ شعر ,هیچ هم اگر نداشته باشد این را داشته که مخاطب را به دنبال خود بکشاند,روایتی که قطع نمی شود فلش بک نمی خور برنمیگردد وبه فضاهای مبهم ذهنی واستباطی هم وارد نمشود,این صمیمت ها همواره زیبا بوده و خواندنی.در این اثر روایت واقعی زیبایی در ارتباط واژه های «رهگذران»، «نسیم»، «تهران» ,راننده ها ,دختر جوان,و..هم از نظر تصویری – وهم از نظر شکل ظاهری (فرمیک) یک ارتباط ظریف و بسیار زیبای درونی را روایت میکند که به فراواقع تبدیل شده و ناگهان در یک تغییر زاویه فضای جدیدی همراه با یک خلق شاعرانه را سبب شده است.
دلم میخواست
موهای بلندی داشته باشم
که لابلایش نسیم عصر گاهی تهران
بپیچد و آواز بخوانم
· اثر با یک واقع نمایی نزدیک به سوررئال ادامه می یاید و گره گشایی را در جملاتی موجز و شاعرانه شروع می کند. و روایت شاعرانه شکل میگیرد
چیزی که در عین روایی بودن بسیار موجز و شاعرانه است
این را از نگاه
مشتاق رهگذران
فهمیدم
تکرارهای موجود در اثر برای تغییر فضا و کارکرد ارتباطی مناسب است و خللی در ایجاز اثر ایجاد نمی کند
ارتباط اجزا در هر اثر هنری یکی از مهم ترین فاکتورهای هنری بودن آن اثر است، به تعبیری چنانچه زیباترین تصویرها و واژه ها در کنار هم بیایند بدون در نظر گرفتن ارتباط آنها به یکدیگر آن تصاویر ارزش هنری پیوسته ای نخواهند داشت. این اثر دارای ارتباط های منطقی زیبایی است که به بخشی از ارتباط ها و کارکرد آنها اشاره شد.
"خوابم نمبرد از خیال دو چشم - دو چشم مهربان -
که هرگز ندیده بودم"
وقتی در ارائه ی یک اثر هنری بخشی از فضا در اختیار مخاطب گذاشته شود تا وی با خوانش های خود بدان دست یابد و یا تفسیرهای جدیدی را از آن بدست آورد، بدون احتیاج به شکل ظاهر سپید نویسی یا سپید خوانی ,این امر در ذهن مخاطب تداعی و شکل می یابد.
این اثررا با ابهام ها وگره، های جزئی, ایجاز، فاصله گذاری و ... زیباتر میبینم
ارتباط عمودی کار از چفت وبست قابل تاملی برخوردار ست.
ضربه نهایی و قضاوت کار باواژه هایی چون «سینه » و «بیمارستان»، «عاشق» و «دخترجوان» و ...شکل میگیرد.
در شعر به علت عدم حضور وزن موسیقی از ظاهر اثر گرفته شده و به لایه های زیرین اثر میرود و از این رو شاعر همواره ملزم به درنظر گرفتن فاکتورهای موسیقی سماعی -ادراکی خواهد بود.
عقیده ام براین است که این شعر بیشتر از اینکه شنیداری باشد ,دیداری است.. یکی از ملزومات دیداری بودن هم نگارش و نحوه ی چیدمان تصویری پاره ها و بندهای اثر است.
انتخاب ماجرای رخ داده در طی اثر زیباست و نوع روایت شاعرانه اش قابل قبول میباشد.اما به نظر میرسد همین مسیر یا کمی ایجاز وچفت وبست و به اصطلاح مهندسی واژه ای زیباتر نیز میتوانست باشد.
بهرحال حسب الامر جناب احمدی بزرگوار چند خط بر این اثر خواندنی را وظیفه دانستم...
یانور علی نور