رو به وادی جنون
"یا رسول الله..." آغازی منور می شدید،رهسپار جاده های سبز خیبر می شدید
عاشقی را از گلوی العطش تر می شدید،همت طبع بلند نسل کوثر می شدید
شب بلندوآتش عصیان دشمن چیره و...،چشم عالم کربلای جبهه ها را خیره و..
پیش رو روشن شهادت ها به جز آن تیره و..،در یقین پر می کشیدید وکبوتر می شدید
هر طرف دستی جدا،هرگوشه دستاری به جا،هر نفس شوقی رها،هر سینه دریایی خدا
تشنگی راز فنا وعاشقی رمز بقا،در هجوم تیره گی ها،سرو ِبی سر می شدید
سم به سمت روشنا ی سینه ها پاشیده بود،دست گرگ آئینه های پیش رو را چیده بود
تاول خون بر بدن های شما رقصیده بود،رو به صحرای جنون آئینه پیکر می شدید
صبح فردا برگ سبزی بود در تاریخ جنگ،گل شکوفا می شد از قنداق خونین تفنگ
در نبرد روشن آئینه وپیکار سنگ،فاتح خیبر،نشان دست حیدر می شدید
رفته اید ودور شمع دوست پروانه شدید،ساقیان باده های پاک میخانه شدید
در نگاه ما ولی افسوس افسانه شدید،آه مردان خدا ای کاش باور می شدید
سلام
یاعلی
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/6/12 در ساعت : 20:22:43
| تعداد مشاهده این شعر :
1068
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.