ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ای عافیت های مبهم
      سال 73
با کوله­ باری پر از زخم، در جاده­ هایی نمک سود

جاری­ست با غصه­ هایش، مردی که هرگز نیاسود


 


تن­ پوشی از خون و تاول، پوشانده عریانی ­اش را

می­ جوشد از عمق جانش، خون واژه­ هایی تب­ آلود


 


فکر رهایی ندارد، راهی به دنیای ذهنش

کی می­ توان پرکشیدن  در حجمی از آتش و دود


 


سنگینی بار هستی، بر شانه­ هایش نشسته

این کوه از هم گسسته، این گونه در خویش فرسود


 


یک بار حتی نبارید، ابری عطشناکی­ اش را

شاداب و خوش دل بمانید، ای مردم ریشه در رود!


 


با بغض تلخی که دایم، از چشم او می­ تراود

می­ سوزد و می­ سراید، در بستری تاول اندود:


 


ای عافیت­ های مبهم! در موج­ ها جا بگیرید!

ای اوج­ های خیالی! بدورد، بدرود، بدرود!


 
ctrl/cmd+v
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/9/26 در ساعت : 13:17:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  678


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مرضیه عاطفی
1393/9/26 در ساعت : 22:47:44
سلام جناب اقتداری
شاعرانه؛ زیبا بود.
سیال و جاری.
در پناه خدای در مهربانی بی نظیر؛ برقرار باشید.
یاعلی(ع)
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1393/9/30 در ساعت : 19:23:7
درو د بر شما
بسیار زیباسروده اید .
دست مریزاد و شاعرانگیتان مستدام
اله یار خادمیان
1393/9/26 در ساعت : 13:24:49
سلام درود بر استا د جانانه و توانمند این اثر شما با غایت روان ماثر و حکم است لذت بردم اندیشه ات
سیل تر قلمت رساتر خیالت به روز تر و بهروز تر بار
جاودانه باشی تا همیشه
حسین سنگری
1393/10/1 در ساعت : 11:12:12
بسیار زیبا
ابراهیم حاج محمدی
1393/9/29 در ساعت : 14:8:14
درود بر حضرت دوست
بسیار زیبا واخر و دل نشین // بهره بردم
بازدید امروز : 2,354 | بازدید دیروز : 8,622 | بازدید کل : 123,327,485
logo-samandehi