ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ملیکه ی شام

نزدیک به بیست روز پیش بود که سرودنش را شروع کردم
پر از افت و خیز
گیـــر کردم اما
گره خورد کلاف شعرم
مضطر شدم برای سرودنش
چاره اش را اما میدانستم
تعطیل کردم کار و زندگی را و دل سپردم به سفر
عازم شدم به مرقد حضرت بانو
کریمه ی اهلبیت ..
و او هم به اشارتی باز کرد گره اش را
اسم شاعرش را نوشته ام: «سجاد شاکری»
اما شما بخوانید: «حضرت فاطمه ی معصومه (س)»
بسم الله الرحمن الرحیم ..

 

 

به شام، حضرت عالیمقام می آمد
میان هلهله در ازدحام می آمد

 به شهر سبّ علی (ع)، با وقار زهرایی
عزیزدختر خیرُالانام می آمد

 به تاج و تخت اسیری به روی ناقه ی عور
به شام، با شرف و احتشام می آمد

 (پس از مقاتله ی سخت کربلا حالا
زمان جبهه ی نرم قیام می آمد ...)

 زبان درون دهانش چو تیغ میچرخید
صدای نعره ی تیغ از نیام می آمد

 صدای غرّش یک شرزه شیرِ شیر افکن
میان بیشه ی بی شیر شام می آمد

صلای هوهوی شمشیر حیدر کرار
میان عوعوی سگ ها مدام می آمد

 عجب نبود که طوفان بپا شود در شهر
که صوت بنت امیرالکلام می آمد

 به شهر شام نمیدید چیزی از اسلام
که لعن و وهن به جای سلام می آمد

 چه طعنه ها که نثارش شدند در آن شهر
چه سنگ ها که به سویش ز بام می آمد

 صدای ناله ی وا عَمّتاه و وا اُمّاه
ز دختران علی (ع) مستدام می آمد

 نگاه قافله ناگه به نیزه حیران شد
(مسیر نور به شهر ظلام می آمد)

 طنین آیه ی «کَهفُ الرّقیم» از سر نی
ز لعل دوست به گوش عوام می آمد

لبان حضرت کعبه پیمبری می کرد
و سنگ بر لب بیت الحرام می آمد

ز عرش نیزه نگاه حسین (ع) سوی حرم
برای تعزیت و التیام می آمد

... فدای دخترکی که ز صورت و پهلوش
شمیم فاطمه (س) بر هر مشام می آمد

به روی خاک خرابه گرسنه خوابید و
«ز خانه ها همه بوی طعام می آمد»

 ... گذشت مدّت کوتاهی و ز مُلک یزید
صدای نیستی و انهدام می آمد ...
 

 

سجاد شاکری
یکم صفر المظفّر 1346

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/9/3 در ساعت : 10:36:21   |  تعداد مشاهده این شعر :  493


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مرضیه عاطفی
1393/9/3 در ساعت : 13:50:20
"... گذشت مدّت کوتاهی و ز مُلک یزید
صدای نیستی و انهدام می آمد ..."
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد(ص) و آل محمد(ص) و آخر تابع له علی ذالک ...
غزل- صفری بودجانسوزبامضامینی شاعرانه-عارفانه
ماجور باشید انشاءالله.
یاعلی(ع)


اله یار خادمیان
1393/9/3 در ساعت : 12:47:13
با سلام موفق و موید باشی طیب الله
محمدمهدی عبدالهی
1393/9/8 در ساعت : 21:45:40
سلام و عرض ادب اخوي
درود بر شما
بسيار زيبا سروديد
ماجور باشيد
ياعلي
سجاد شاکری
1393/9/9 در ساعت : 22:33:13
علیک سلام برادرم
ممنون از همه ی لطف هائی که به من داری
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 5 ماه و 13 روز و 20 ساعت و 43 دقیقه و 40 ثانیه است همراه شماییم 455921020.069 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 315 | بازدید دیروز : 11,761 | بازدید کل : 123,466,325
logo-samandehi