غزل در سبک هندی( در"من" اثری جز غم عریانی نیست .. وزدرد خودی حالت درمان احساس!)
رقص نفس
در رقص نفس آتش عریان احساس!
در بین فنا سوزش پنهان احساس!
جوش بدنم طرح قیامت انداخت
تا اوج ازل در غم جانان احساس!
در گشت عمر بیخود و بیتابم ...آه
وز درد اجل عبرت عریان احساس!
عشق سخنم مصرع معنی میجست
در رنگ غزل عشوة خندان احساس!
در"من" اثری جز غم عریانی نیست
وزدرد خودی حالت درمان احساس!
سمبول بقا ثلثة اشباح دارد
در خطّ عدم مسطر دوران احساس!
............
الهامکده ای صورت معنیٰ میگفت:
در قاب خودی چهره ای عیّان احساس!
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/6/11 در ساعت : 1:44:54
| تعداد مشاهده این شعر :
1414
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.