(بضاعة مزجاة كفخذ الجراد الي سدّة سيّد الامجاد)
(مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن)
يادهر استحييت من وجه النّبي أو مافعلت؟
هل رقّ قلبك بادّكار وصائه او مافعلت؟
في الخلق اذ اِستودع السّر الّذي لايقومه
كلّ الجواهر هل هممت بحفظه او مافعلت ؟
هلاّ شفقت بزهرة الملفوحة الملهوفة
اذ يستغيث لها الحسين بشربة او مافعلت؟
هلاّ خشيت من الهوان لقسوة اعملتها
بصبيح عطشان يشبّه بالنّبيّ او مافعلت؟
هلاّ ترحّمت الصّغيرة من حسين بمقتل
اذ تفتقده هنا و يطعنها الشّقي او مافعلت؟
هلاّ هديت كريمة في الطّف اذ هي تفتقد
جسم الحسين خلال قتلي المقتل او مافعلت؟
طفلان من آل الرّسول هناك اذ يستهديان
صوب المدينة هل هديتهما به او مافعلت؟
هلاّ سمعت تلاوة الايات من رأس الّذبيح
في سوق كوفانَ و بالصّوت الجليّ أو مافعلت؟
نجيّت من كيد العدي جمهوريّ الاسلاميه
ايأست و أرغمت العدوّ بدونه أو مافعلت؟
هذا «أبوزهرا» ينادي ربّه متضرّعاً
هلاّكشفت كروبه عن وجهه أو مافعلت ؟
بازگردان شعر عربي به فارسي
اي روزگار از روي پيامبر حيا كردي يا نه؟
با يادكرد وصاياي او آيا دلت شكست يا نه؟
در مردم وقتي امانت سپرد آن رازي را كه برابري نمي كند با آن
همه گوهر ها آيا براي حفظ آن همت گماشتي يا نه؟
آيا مهر ورزيدي به آن شكوفه سوخته افسرده
آن گاه كه حسين براي او جرعه آبي درخواست مي كرد يا نه؟
آيا ترسيدي از سرنوشت خواري بخاطر سنگدلي كه بخرج دادي
با زيباي تشنه اي كه همانند پيامبر است يا نه؟
آيا به آن دخترك حسين در قتلگاه ترحم كردي
آن گاه كه او را مي جست و دشمن تبهكار با نيزه بر او مي زد يا نه؟
آيا آن خانم بزرگوار را در سرزمين طف راهنمايي كردي وقتي در حستجو بود
پيكر حسين را در ميان كشتگان قتلگاه يا نه؟
دو كودك از تبار پيامبر آنجا وقتي راه مي جستند
به سمت مدينه آيا آنان را به آن راهنمايي كردي يا نه؟
آيا صداي تلاوت آيات را از سر بريده شنيدي
در بازار كوفه و با صوت آشكار يا نه؟
آيا جمهوري اسلامي را از مكر دشمنان نجات دادي
دشمن را نوميد كردي و بخاك ماليدي دماغش را در پاي آن يا نه؟
اين "ابوزهرا" است كه ناله كنان خدايش را مي خواند
آيا از چهره او غم و اندوه را زدودي يا نه؟
التماس دعا !