ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سرباز فراری / حسین آکین ترکیه
   حسین آکین متولد 1965 میلادی در شهر سینوپ نزدیک دریای سیاه است . این نویسنده و روزنامه نگار ترک تاکنون 20 کتاب در زمینه های مختلف ادبی منتشر کرده است . 
 
 
 
« سرباز فراری »


تا مرگ صورت زندگی مان را نپوشاند
گلی خودرو در گورستان شکوفه می زند
در سکوتی منجمد
در زمستان جهانی جهان
پرندگان و کودکانمان روز گارشان خوش باد !
تا بر روی سنگ سیاه برف سپید نبارد
یار رفته نیز روزگاری باز خواهد گشت
 
چاقوهای کند دوباره تیز شدم آغازیدند
و رب النوع اشیاء از عرقش بندگانی افرید
و زندگان سر افراز را در اعماق خاک دفن کردند
و کتاب های سیاه
به روی خودشان هم نیاوردند
از کتاب ارتور رمبو آن صفحات را پاره می کنم
می دانم که اگر اتش آتش باشد
خشک و تر را با هم می سوزاند و خاکستر می کند
شاپرکی که در دهانش شعله های آتش دارد
خانه های دروغ و ریا را پاک خواهد کرد
این امکان ندارد که رسم دنیا همچنان باقی بماند
که من به تو عسل بدهم از زردی پر
و تو عروسک زرد موی باربی !
تا مرگ راه خانه هایمان را پیدا نکند
شب خیمه ی سیاهش را بر دوش ما می کشد
آسمان خراش ها سینه ی اسمان را شکافته اند
خنجری در گلویم خفته است
اما دل بسته ام
به این سوختن و ساختن
دنیا همیشه اینگونه خواهد بود
که خون سرخ رنگ و شیر سفید باشد …
دهانم طعم گس خواهد داشت
و زبانم تر از قطره آبی
همه ی اینها را گفتم
اما تو ای یار غمگین مباش
که با سخن گفتن دردهایمان کم می شود
و با گفتگو سخن به نئشگی می نشیند
چنانچه اگر شهری شهر باشد
آن شیراز است !
 

..................................................................................................

 

ادبیات فارسی روایت مدام هجرت و هجران است

یادداشتی از من در وبسایت شخصی ام:  www.sherastan.ir
 


کلمات کلیدی این مطلب :  ادبیات معاصر ترک ، حسین آکین ، وحید ضیایی ،

موضوعات :  اجتماعی ، ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1393/8/17 در ساعت : 12:54:30   |  تعداد مشاهده این شعر :  914


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 32,147 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,196,458
logo-samandehi