ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



اصلن نفهمیدم که بعد از تو این شانه را کی رهبری می کرد

برداشتی از شانه ام سر را جای تو باران دلبری می کرد
بعد از تو موهای تو انگاری با کفر من پیغمبری می کرد

در من زنی بی وقفه می رقصید دیوار هایم را فرو می ریخت
با تخت جمشید تنم انگار دیوانه ای اسکندری می کرد

جزر نگاهت بی تو در مد بود از ریشه من هربار می مردم
دریای احساسم تلاطم داشت انگار با من سر سری می کرد

مهتاب از من ماه می بلعید خورشید هم با سایه دلخوش بود
موی تو موجی را رقم می زد که با دل من مشتری می کرد

بر دوش یک آغوش می گریم دیوارها در من ترک می خورد
جای تو خالی های ولگردی بر شانه ی من کافری می کرد

باران نمی بارد تو هم برگرد این شعرها بر گونه ام خیس اند
خوابم گرفته یک غزل در من آغاز جنگ زرگری می کرد

حالا فقط با سایه ات قهرم انگشت را از گردنم بردار
اصلن نفهمیدم که بعد از تو این شانه را کی رهبری می کرد
جابر ترمک 93/7/19

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1393/7/20 در ساعت : 10:18:28   |  تعداد مشاهده این شعر :  514


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  خ     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
اشعار ناب شما همانند نسیم بهاری... روح انسانرا نوازش میدهد خواهش میکنیم تا با مقدم زیبای تان در سایت شعرچشتی دیده مارا روشن سازید http://sheredari.ir
محمدمهدی عبدالهی
1393/7/20 در ساعت : 16:45:27
سلام و عرض ادب استاد
درود بر شما
عيدتان مبارك
بازدید امروز : 4,344 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,952,504
logo-samandehi