ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل زخمی من از دهنم می ریزد
از پرم خون غلیظی به تنم می ریزد
غزل زخمی من از دهنم می ریزد

رد دستان شما پیرهنم را حس کرد
شعر از چشم تو در پیرهنم می ریزد

گرچه باور نکنی حس مرا توی غزل
چشم تو از هنر پر زدنم می ریزد

من بر افروخته ام خصلت من شعله وری است
گاه گاهی لب تو از سخنم می ریزد

سالها بعد مرا توی غزل حس بکنی
که فقط شوق شما از کفنم می ریزد

اشک ها از لب چشمان پرستوها نیز
بعد هر بار که من می شکنم می ریزد
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1393/7/8 در ساعت : 20:23:48   |  تعداد مشاهده این شعر :  1534


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1393/7/13 در ساعت : 10:41:0
سلام بر شاعر محترم
اشکِ زنجیر به حال بدنم می ریزد
گریه بر بی کسی زخم تنم می ریزد
آسمان راه گلوی قفسم را بسته
عرق بال من از پیرهنم می ریزد
روی شلاق به من وا شده و می خندد
آب مجروح ز زخم دهنم می ریزد
چارده سال شد از شهر مدینه دورم
آهم از غربت و آل حسنم می ریزد
چوب با پای شکسته سر دعوا دارد
سنگ، زیر قدم پا شدنم می ریزد
هر یک از هفت کفن پشت سر تشییعم
لاله برکشته ی دور از وطنم می ریزد
این غزل را جناب روح الله عیوضی در ژانر شعر ایینی و در مورد امام هفتم (ع)سروده اند
بنده تقدم و تاخر غزل جناب تر مک و جناب عیوضی را نمی دانم
ولی چنین به نظر می رسد حداقل از نظر انتشار در فضای مجازی تقدم با غزل جناب عیوضی است و اگر چنین باشد بسیاری از قابلیت های غزل جناب ترمک مدیون غزل فوق است
عجالتا قصد مقایسه دقیق این دو غزل و میزان قوت و قدرتمندی و ارزش گذاری آن را ندارم فقط اگر عزیزان سایت بنده را متهم به غرض ورزی و ... نکنند
توصیه ای دارم که وقتی چنین تواردی در شعر اتفاق می افتد انصاف و اخلاق حکم می کند که بالای شعر بیت اول شعر اصلی گذاشته شود با نام شاعر
علی سعادتخانی
1393/7/14 در ساعت : 9:10:3
با سلا م و احترام، از نقد و نظر هردو عزیز بزرگوار بهره مند شدم،جا دارد از تلاش و کوشش و حوصله اساتید معزز، ایزدی گنابادی و یزدانی جندقی که تاکنون در این حوزه تلاش های زیادی داشته اند تشکر و قدردانی نمایم بی شک حضور موثرشان نفطه قوت بخش نقد این سایت وزین خواهد بود.
یا علی
سیاوش پورافشار
1393/7/14 در ساعت : 21:31:48
پست مدرنیسم اگر بعضی خصوصیات را نداشت و در راستای ایده آلیسم حفظ ارزشهای انسانی گام بر می داشت حداقل در ادبیات ما بیشتر موفق می شد این از آن جهت آمد که در این شعر نه کامل که تا حدودی به سوی پست مدرنیسم تلاش شده اما لزوما نمی توان آن را پست مدرنیسم محض گفت
تلاش شده است تا پدیدارها به گونه ای غیر عادی ظهور کنند اگر چند گاه این پدیدارها دچار انتزاع شده اند مثلا چگونه می توان ریختن شعر از چشم را در پیرهن تصویرسازی کرد یا در ((چشم تو از هنر پر زدنم می ریزد)) ظهور عینی چشم چقدر می تواند به اینگونه شاعرانه باشد
از محور جانشینی کلام که رابطه پنهان هر واژه با واژه دیگر هم ارز است این را بگویم گاه اتفاقات زبانی خوب افتاده است مثل مصرع دوم بیت اول اما گاه آن نخ ارتباطی بریده شده است مثل مصرع ششم در نهایت به قول جویل اسپینگارن دید آیا شاعر آنچه را در این غزل خواسته توانسته بیان کند یا نه؟
با آرزوی موفقیت برای شاعر محترم
محمد یزدانی جندقی
1393/7/11 در ساعت : 1:9:4
جناب استاد جابر ترمک شاعر این اثر یک منتقد ادبی برجسته و صاحب رای و دارای انصاف و نیز صراحت لهجه است پس با کسب اجازه از ایشان نگاهی اجمالی براین غزل دارم /
غزل دارای تشخص زبانی سهل و ممتنع و در قلمرو غزل اجتماعی وفا دار به نمادها و نشانه هاست شکل و محتوا در پیوستگی مناسب قرار دارد این مناسبت زمانی به نمایان شدن هر چه بیشتر اثر می انجامد که جوهر وجود ی متن را علاوه بر موضوع عشق که محرک شناخت است با منشور ماجراجویی فلسفی نیز نگاه کنیم در این صورت ناچاریم در پی اثبات وجود یک روایت در تجزیه ی این غزل باشیم که حرکت تصاویر عینی چنین امکان مثبتی را به مخاطب ارزانی می دارد بنا برا ین ابتدا به مرور نشانه ها می پردازیم /
پر خونین سطر اول /
غزل زخمی سطر دوم /
پرزدن چشم مخاطب ) دو م شخص ) که مورد خطاب پررنگ منادایی در متن است
هنر پرزدن اول شخص راوی و البته دانای کل
در اینجا شناسه ی ) پرزدن چشم ) بار کنایی علاوه بر انچه مرسوم است از "پلک زدن " چنانکه به تکیه کلام شاعران امروز تبدیل شده است فراتر از نوع رایج در این متن به پریدن پلک تعبیر ی راه دارد با نشانه ای که از تشبیه پلک و بال پرنده تشبیه طرفین به شمار اورده است و نیز تلمیحی با کارکرد ضرب المثلی در ارتباط با بوسیدن چشم مراد از توجه به چشم هنگام سفر که گویی توجه راوی به چشم مخاطب ضمیر حاضر کلید وازه ی این غزل در پیشبرد روایت هجرت است
در بیت چهارم نیز همین صنعت را با استعاره ی از صفت بر افروختن در شعله وری لب در وصف و مغاخره از سخن متکلم با تشبیه طرفین به کار زده است /من بر افروخته ام خصلت من شعله وری است / گاه گاهی لب تو از سخنم می ریزد/ که الگوی مناسب نو اوری ضمن حفظ سنت است که مجموع این دو خصوصیت حاصل یک کار کلاسیک به معنای معیار زبان در فرهنگ است نمونه ی قیاسی از خصلت شعله وری در بیتی از سعدی :
/ سعی ا م اینست که در آتش اندیشه چو عود/
/خویشتن سوخته‌ام تا به جهان بو برود/ که صفت سوختن را در شعله وری خویشتن از عود به صورت نمادین در بیت حضرت سعدی سراغ داریم و البته در این مورد قیاسی تشبیه طرفین اتفاق نیفتاده است در بیت مورد شرح تشبیه طرفین وجود دارد :من بر افروخته ام خصلت من شعله وری است/گاه گاهی لب تو از سخنم می ریزد/
همچنانکه در این نمونه از احمد شاملو :
/ فلفل از بوسه های تو می روید / شعر ازلبان من /
/بیت پایانی با نشانه ی پرستوها ما را به وجود روایت دارای جان مایه ی تعریض می رساند که هم دارای ضربه ی مورد نیاز اینگونه ی از متن است و هم جمع بندی شکلی در ارتباط با ابیات فرادست دارد و نیز به نظرم می رسد پرستوها در واقع روشدن ضمیر جمع غایبی است که چند نوبت مورد خطاب ) شما ) قرار می گیرد و هم صورت خطابی با احترام در تکمیل لحن صمیمانه "تو " می باشد در خط عمودی این غزل ارتباط بسیار خوبی طبق نشانه ها ونیز پلکان روایت وجود دارد بنابراین وجود چند باره ی این خطاب چندان ضروری نیست همچنانکه روی مصراع :/گرچه باور نکنی حس مرا توی غزل/ و هم این مصراع :/سالها بعد مرا توی غزل حس بکنی/ محل چانه زنی در پرداخت وجود دارد در مورد اول : گرچه باور نکنی حس مرا توی غزل/ هم از روشدن مضمون از ورود مستقیم واژه ی "غزل" گلایه مندم این درست که احساس شاعر در متن ریخته می شود و این احساس برای خود شاعر وبرای من مخاطب نوعی کم و بیش وجود دارد ولی فراموش نکنیم که اول شخص راوی دانای کل در حال شرح یک رویداد است که در تعلق منحصر به شخص او هم نیست داستان یک پرنده ی زخمی است زندگی این پرنده مرگ همراه با زندگی و سایر اجزاء روایت ... / مورد دوم اما این واژه ی با کارکرد خاص بهتر از مورد اول نشسته است
سالها بعد مرا توی غزل حس بکنی /
در واقع مضمون این بیت نهاد ضربه ی پایانی است به این صورت " سال ها بعد مرا در غزلم حس بکنی " به نظرم اختصاصی شدن مضمون در اینجا بهتر باشد نیز در بیت پایانی شکستن و ریختن در کمال نواوری و ظرافت پرداخت ارایه ی هنری دارد اگرچه موارد مشابه ی اندکی از قبیل "می شکنم می ریزم " بشکن که رد شویم "پیش از این مشاهده شده است اما در این غزل هم نشینی قافیه ها در پیروی از متن پدید امده اند تن با پر / دهن با غزل / پرزدن با چشم / شکستن با اشک = دانه دانه شدن و ریختن / در پایان از شاعر محترم ومخاطبین ارجمند بابت این اضافه نویسی پوزش می طلبم
خاک پای دوستان محمد یزدانی جندقی
محمدمهدی عبدالهی
1393/7/8 در ساعت : 23:34:43
سلام و عرض ادب استاد عزيز
درود بر شما
زيبا بود
محمدرضا جعفری
1393/7/8 در ساعت : 22:57:12
درود
ما مدیون کسانی هستیم که قیاسشان با فرشتگان ظلم است
حسین وفا
1393/7/8 در ساعت : 22:15:19
سلام استاد عزیز
شعر زیبایی مهمانتان بودم
درود بر شما
بازدید امروز : 4,979 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,953,139
logo-samandehi