سلام شاعر محترم استاد ارجمند جناب سید فضل الله طباطبایی ندوشن /
معلومات عالی /اندیشه ی والا / احساس زلال وتنوع اشعارتان
قابل احترام است و به نظر من در شعر مستقیم آیینی و همینطور طنز واقعی اجتماعی می توانید اشعار بسیار خوب و کاملی برای مخاطبین خود به ارمغان اورید با توجه به اینهمه خصوصیت چند سطر در باره این شعر برای شما می نویسم و البته اختیار دارید که نپذیرید
غزل پیش رو با کلید واژه ی اجتماعی صرف نظر از شکل فاقد مولفه های لازم این نوع ادبی است هرچند سطر اول نوید چنین رویدادی می دهد
فصلِ همیشه آبی کیف و کتاب ها/
اما در ادامه شاهد ترکیب های پراکنده ای هستیم که پس از ساده نویسی ) نثر ) نیز نمی توانیم روایتی شایسته ی گونه ی ملموس اجتماعی برای این اثر بیابیم بدیهی است که پیش درامد ذهنی مخاطب از این مرجع /
ای سرو جان گرفته ی باغ کتاب ها/
/ خاتون غرفه های نگارین خواب ها /
حسین منزوی
باعث توجه و اعتقاد راسخ هرچه افزونتر مخاطب به توانایی این قلم در صورت زبان هست و این احترام بی شک با اشتیاق نیز همراه خواهد بود اما این احتمال هم هست کسی با موج اشتیاق و هیجان از شاعر محترم شرحی بر این شعر طلب کند حالا چه از جهت محتوای نظیره یا محتوای نقیضه و یا محتوای مستقلی که به نظر می رسد گزینه سوم مورد نظر است و حتی ممکن است در زمان سرودن شعر ی که از نظر منتقد شعر مرجع شمرده می شود را حتی ندیده باشد به هر حال شرح این ابیات طلب من مخاطب نوعی است /
خورشید را به شانه ی شب فرش می کند
ثا می خورد به پنجره ها آفتاب ها
مورد قیاسی از همین قافیه
آن روز دور نیست که فانوس می شوند
در کوچه های آمدنت آفتاب ها حسین منزوی
و این دوبیت:/
روزی که نبضِ ثانیه ها سبز می زند/
دور از چراغِ قرمزِ عصرِ طناب ها/
روزی که عشق و عاطفه آوار میشود/
بر شانه ی همیشه کبود ِ سراب ها/
/ صرف نظر از این به لحاظ پرداخت در بیشتر اشعار حضرت عالی ردیف جواب مناسب نمی دهد و البته در این غزل نیز با انکه فقط از یک علامت استفاده شده ) ها ) اما در بیشتر ابیات فقط نقش تقویت موسیقی کناری را به عهده دارد و کارکرد خاصی از آن بر نمی آید بر خلاف مورد مثال :از حسین منزوی در همنشینی و تقابل از علامت جمع
کوچه ها /فانوس ها/ افتاب ها /
در پایان از شاعر محترم و مخاطبین ارجمند بابت این اضافه نویسی پوزش می طلبم
خاک پای دوستان محمد یزدانی جندقی