ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ایل دارد یک تنه عشـــــــق تو را کل می کشد

دختر قشلاق با مــــــوی پریشان بهتر است 
ایل من با خنده ی زیبــــای جیران بهتر است

هر نسیمی دشت را در مــی نوردد می رسد 
لای موهایی که از صدهــــا بیابان بهتر است

تا نگاهم می کنی سیر و سلــوکم مثنویست
رازداری پیش ما از حفظ پیمــــــان بهتر است

دستمال لاجوردی روی مــــــویت می کشی 
شال زردت در نگاه سبز مهمـــــان بهتر است

غزه ی چشمان من در زیر بمبـــــاران کیست
سلطه بر قشلاق سبز دلنـــــوازان بهتر است

بی مروت با نگاهت تیغ بر مــــــــا می کشی 
بارها گفتم که حرمت بر مسلمــان بهتر است

صخره ها عمریست که بوی نگاهت می دهد 
دشت طعم خنده های قاه قــــاهت می دهد

کوه در پیراهنت آغوش را گــــــــم کرده است 
ایل بی تو حرکت خاموش را گــــم کرده است

مادیان زین کن که فصل کـــوچ دارد می رسد 
 از نگاهت فیض نسل کـــــــوچ دارد می رسد

ایل دارد یک تنه عشـــــــق تو را کل می کشد 
ذوق من نام تو را منزل بـــــــه منزل می کشد

میکنم زین بار دیگـــــــــــــــــر مادیانی از غزل
پای جیران می کشم در آسمــــــــانی از غزل

سیر عرفان لبت در فصـــــــل باران بهتر است 
قحطی یک بوسه با شوق فــراوان بهتر است

روبروی ایل رقصیــــــــــــدن ثوابش زندگیست 
گاه گاهی رقص هــــم بانو به قرآن بهتر است

ابتدای شعر من هـــــــــــــر شب بیا اتراق کن 
ظاهرن این درد از دارو و درمـــــــان بهتر است

گیرم اینحا آسمان بر وفق احســاس تو نیست 
هرچه باشد عاشقی در خـــط پایان بهتر است

بره ها را هی بکن با این بیـــــــــــابان نی بزن 
اصلن انگاری غزل با ســــــاز چوپان بهتر است

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1393/6/30 در ساعت : 23:32:43   |  تعداد مشاهده این شعر :  611


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد یزدانی جندقی
1393/6/31 در ساعت : 9:49:21
سلام جناب استاد جابر ترمک شاعر و منتقد ادبی
به سهم کوچک خود حضورتان را
درسایت "پارسی زبانان
گرامی می دارم ...
سپاس
جابر ترمک
1393/6/31 در ساعت : 11:23:19
درود جناب جندقی بزرگوار
از لطف بی قرین تان سپاسگزارم
بداهه ای تقدیم حضور ارزشمند شما بزرگوار
برگشت بشکند دل مــــارا شکست و رفت
آمد به جای خالی او غــــم نشست و رفت

لبریز بغض شــــــــــــــــد دل من با نگاه او
حتا به رنگ خلوت مـــــن دل نبست و رفت

فهمیده بود آینه هــــــــم بغض کرده است
شیرازه های رابطه را هــم گسست و رفت

دشت خیال من هدف خشک سالی است
اما ملخ دوباره از این قصــــه جست و رفت

خیلی دلم پر است به رویـــــــــــم نیاورید
برگشت بشکند دل ما را ، شکست و رفت
حسین وفا
1393/6/31 در ساعت : 9:26:16
سلام دوست عزیز
بسیار زیبا
بسیار زیبا
شعری پر از تصاویر کمیاب خواندم و لذت بردم
درود بر شما
باز هم میخوانم به خاطر استعاره های نابی که در برخی ابیات بود
جابر ترمک
1393/6/31 در ساعت : 11:20:43
درود جناب وفا بزرگوار
ممنونم از نظر لطف شما بزرگوار
بداهه تقدیم شما :
برای یک غزل عاشقانه دلتنگم
دلم گرفته برای ترانه دلتنگم
چقدر بعد تو اینجا بهانه می روید
برای دوری تو بی بهانه دلتنگم
بهانه بهتر از این شعر های دلتنگی
که می زند به هوایت جوانه دلتنگم
هنوز موی تو بر شانه ام پریشان است
هنوزبعد تو از داغ شانه دلتنگم
هنوز حنجره ی شعرهای من زخمی است
بیا که در گذر از این زمانه دلتنگم
دو تا کبوتر زخمی نشسته در شعرم
و بغض کهنه تلخی شکسته در شعرم
بیا برس که به پایان این غزل برسم
ترانه سر بدهم پابپای هر نفسم
بریز بر لب تنهائی ام شراب تنت
که بال و پر بزنم لابلای پیرهنت
چه می شود که مرا بی بهانه سر بکشی
کنار دفتر شعرت بدون سر بکشی
برای اینکه بفهمی چقدر دلتنگم
ببین چگونه در این عاشقانه می جنگم
رضا محمدصالحی
1393/6/31 در ساعت : 12:4:32
سلام استاد عزیز

از شما خواندن همیشه لذت بخش است ... خوشحالم شاهد هنرمنایی شما در این سایت وزین هستم

ارادتمندم

جابر ترمک
1393/6/31 در ساعت : 13:5:41
درود جناب محمد صالحی عزیز
ممنونم از نگاه خوب شما سپاس
چشم زیبای تو آهوی فراوان دارد
هرکه عاشق بشود رو به بیابان دارد

رقص گاهی به غزل های تو در می ماند
بلخ تا قونیه صد شاعر پنهان دارد

هرکه با چشم تو درگیر شود می داند
ماه با چشم توعمری است که جریان دارد

حاضرم جای تو هر روز به دارم بکشند
عشق صد پنجره انگار به عرفان دارد

ترسم از گرگ بیابان تنت نیست ولی
شیر چشمت هوس خوردن انسان دارد

سینه ام خانه ی عشق است " بفرما داخل "
عشق گاهی نظری خوب به مهمان دارد

بس که شیرین و غزلخوان و شرابی است لبت
آسمان شوق به باریدن باران دارد

هرکه با عشق در افتد به فنا محکوم است
هرکه در عشق بیافتد به تو ایمان دارد

شک ندارم که تو با آینه نسبت داری
عشق تا تو دو قدم مانده به پایان دارد
محمدمهدی عبدالهی
1393/6/30 در ساعت : 23:48:52
سلام و عرض ادب جناب تركم بزرگوار
درود بر شما
بهره برديم
موفق و مويد باشيد
ياعلي
جابر ترمک
1393/6/31 در ساعت : 11:19:31
درود بر شما جناب عبدالهی عزیز
ممنونم از لطف و بزرگواری شما
تقدیم به حضور مهربان شما در این صفحه التماس دعا :
دنیای من بدون تو جیران جهنم است
بعد از تو کل ثانیه هایم محرم است

فرقی نمی کند چه کسی بغض می کند
وقتی هوای خانه بدون تو مبهم است

از آن زمان که نظم دلم را به هم زدی
اوضاع شعر های من انگار درهم است

از تو نگاه ساده ای برجای مانده است
تنها همان نگاه تو مانند مرهم است

وقتی به جای خالی تو فکر می کنم
اشکم شبیه بارش باران نم نم است

ای آسمان برای تو گفتم که نشکنی
تنهایی مرا که نهانخانه ی غم است

مربع :

ساعت به وقت هیچ بدون تو شعر هیچ
پایان من به هیچ رقم خورده نازنین
مژگان روحانی
1393/7/1 در ساعت : 12:40:50
درود بر شما
زیبا قلم زدید
دست مریزاد
بازدید امروز : 4,990 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,953,150
logo-samandehi