این روزها عجیب سرم درد می کشد
اندام های محتصرم،درد می کشد
وقتی که آسمان و قفس دستشان یکی ست
می سوزد استخوان پرم،درد می کشد
اینجا کبوترانه مرا سنگ می زنند
تا لابه لای باخترم،درد می کشد
وقتی که جاده های تو را دور می شوم
این کور سوی مختصرم،درد می کشد
ُسر می خورم به کوچه ی دلگیر بی کسی
تا روزهای دربدرم،درد می کشد
یک حس ناشناس مرا رنج می دهد
می سوزد ابر بارورم،درد می کشد
دردی کشیده ای که بفهمی چه می کشم؟
این دردهای بی پدرم،درد می کشد
جغرافیای گم شده ی کهف تان کجاست!
خمیازه های خشک و ترم،درد می کشد
تاریخ ارسال :
1393/6/25 در ساعت : 0:27:33
| تعداد مشاهده این شعر :
795
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.