عین دانایی است گاهی بی شعوری کردنم
اختیار تام دارد ، کار زوری کردنم
از امام صادق عقلم شنیدم بی جهت
فکر نان انداخته سوز تنوری کردنم
جوجه احساس من از گربه منطق بترس
هر چه قدری هم شوی ، مومن به توری کردنم
هیچ کس خیری ندیده، از رفیق نیمه راه
شاید این باشد دلیل از تو دوری کردنم
شهریار افتاده از پا ،وعد ه فردا چرا!؟
بی وفا تاکی به قربانت صبوری کردنم!؟
تاریخ ارسال :
1393/6/20 در ساعت : 23:26:32
| تعداد مشاهده این شعر :
498
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.