رفته رفته خندیدیم قصه ی جدایی را
تا زیاد خود بردیم روز آشنایی را
قطره قطره باریدند روز های تنهایی
همچنان که خشکیدندعشق های دریایی
رود رود نالیدند زخم های بی بهبود
کوچه کوچه برگشتند«کوچه های بغض آلود»
مادو تا رفیق اما بی قرار هم بودیم
«من» و «تو» نبودیم آه تا کنار هم بودیم
ما دو خط شدیم اما نقطه نقطه دور از هم
نقطه ی تلاقی شد نقطه ی عبور از هم
نقطه ای که پایان اشتیاق دیرین بود
نقطه ای که پایان شورهای شیرین بود
نقطه ای كه آغاز روزهای غمگین بود
نقطه ای که مثل کوه سخت بود و سنگین بود
او که سال ها می گفت :«سر نوشت بازی نیست،
رد گام های ما راه ما موازی نیست»
رفت ورفت مثل باد رفت ورفت بی تردید
گرد باد اندوهش بی امان مرا بلعید
ناگهان ورق خوردند برگ های تابستان
شد تمامی تقویم مهر وآذر وآبان
کلمات کلیدی این مطلب :
مثنوي ،
تاریخ ارسال :
1393/6/19 در ساعت : 12:48:12
| تعداد مشاهده این شعر :
667
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.